چرا با وجود اینکه کمد لباسمان پر از لباسهایی است که هنوز میتوانیم از آنها استفاده کنیم، دوباره سراغ خرید لباسهای دیگر میرویم. چرا وقتی خانهمان پر از وسایل و تزئینات فراوان و حتی اضافی است، دوباره به فکر خرید لوازم تزئینی بیشتر و بیشتر میافتیم؟
گاهی حتی کابینتهای آشپزخانه یا کمدهای لباسمان هم دیگر جای این همه خریدهای رنگارنگ را ندارد، ولی ما همچنان به پر کردن آنها ادامه میدهیم، غافل از آنکه با این کار علاوه بر اینکه پولهایمان را هدر میدهیم، جایمان را هم تنگ میکنیم و کمکم اعتماد به نفسمان را هم از بین میبریم. وقتی عادت میکنیم دائم چیز جدیدی بخریم و هر بار هم به نوعی خودمان را توجیه میکنیم؛ زمانی هم که نمیتوانیم این کار را بکنیم انگار احساس خلأ و ناامیدی میکنیم و اعتماد به نفسمان کم میشود. ولی واقعا چرا بعضی از ما اینگونه رفتار میکنیم و چطور میتوانیم این رفتارمان را کنار بگذاریم؟
ریشه مشکل را پیدا کنید
اولین کاری که افرادی که خریدهای کاذب میکنند یا خودشان هم از حجم انبوه خریدهایشان خسته شدهاند و جایی هم برای نگهداری از آنها ندارند، باید انجام دهند این است که ببینند علت و ریشه مشکلشان چیست و به چه دلیل این گونه رفتار میکنند.
بهترین کار این است که فهرستی از مایحتاج اساسی و ضروری خود داشته باشید و آنها را برحسب اولویت درجهبندی کنید. وقتی هم به قصد خرید از خانه خارج میشوید، حتما طبق آن فهرست عمل کنید و به خود قول دهید خارج از مایحتاج ضروری، چیزی نخرید. به این ترتیب بعد از مدتی تاثیر آن را خواهید دید.
افرادی که خرید کاذب می کنند اگر بتوانند با این شیوه دخل و خرج خود را مدیریت کنند، مشکل کمکم برطرف میشود. ولی اگر نتوانند مطابق این شیوه عمل کنند، ممکن است نیاز به کمکهای تخصصیتری داشته باشند. یعنی باید با کمک مشاور مشکل خود را ریشهیابی کنند تا دلایل اصلی مشکل پیدا شده و کمکم از بین برود. مثلا اگر فردی افکاری مشوش در ذهن دارد که همین موضوع باعث میشود همیشه خودش را نسبت به دیگران پایینتر ببیند، برای جبران این حس خودکمتربینی است که دست به این گونه رفتارها از جمله خربدهای بیجا و بیموقع میزند. در این هنگام بهترین کار این است که بتواند راه مقابله با این گونه افکار را بیآموزد و روش مدیریت احساسات منفی توام با تردیدهایی را که گاه و بیگاه سراغش میآید یاد بگیرد. بنابراین ابتدا باید یاد بگیریم چگونه وقتی این افکار سراغمان میآید آنها را شناسایی کرده و پس از آن نیز چطور با آنها مقابله کنیم.
زیاد پشت ویترین مغازهها نمانید
همان طور که توصیه کارشناسان تغذیه برای کسانی که میخواهند رژیم بگیرند این است که رژیم خود را با خرید نکردن مواد غذایی زائد و نرفتن به سوپر مارکت آغاز کنند؛ افرادی هم که میخواهند دست به خریدهای کاذب نزنند باید حتی به قصد تماشا کردن ویترین مغازهها هم از خانه خارج نشوند. البته گاهی افراد با گشت زدن در مراکز خرید حس خوبی پیدا میکنند و اگر هم بتوانند به همین حد اکتفا کنند، اشکالی ندارد. ولی اگر چیزی را که نیاز ندارند بخرند؛ یعنی به گونهای افراطآمیز که خودشان هم بعد از آن حس بدی پیدا میکند حتما باید جلوی آن گرفته شود. یا مثلا اگر افراد دیگر خانواده از این رفتارشان اذیت میشوند باید این کار را ترک کنند. مثلا بعضی زوجها در روابط خود مشکل دارند و گاهی یک طرف برای جبران این مشکلات دست به خریدهایی میزند که به نوعی به او احساس آرامش دهد.
در تور فروشندگان نیفتید
البته خریدهای کاذب بعضی افراد گاهی هم به این دلیل است که به نوعی در دام فروشندگان میافتند؛ به این ترتیب که بعضی فروشندگان گاهی خیلی راحت میتوانند بعضی مشتریان را با بازیهای روانی خودگیر فریب دهند. یعنی آن قدر از مزایای اجناسشان تعریف میکنند که فرد تا میآید به خودش بیاید میبیندچیزی را که نمیخواسته با قیمت گرانی خریده است. مثلا گاهی میبینیم فروشندهای به مشتری خود میگوید این ساعت را فقط افراد با شخصیت استفاده میکنند. او به این ترتیب بازی روانی را شروع کرده که بعضی افراد از این طریق خیلی زود سست میشوند.
دکتر قدرتی در این باره میگوید اگر فرد احساس خودکمتربینی داشته باشد، زود از این پیام استقبال کرده و فکر میکند استفاده از چنین اجناسی احساس شخصیت بالاتری به او میدهد. چون این افراد با این کار میتوانند به نوعی خودشان را تائید کنند. در واقع آنها چون نیاز به تائید بیرونی دارند و اصلا نمیتوانند از لحاظ درونی خودشان را به اصطلاح نوازش کنند و به خود تائید روانی بدهند، ممکن است دست به این گونه خریدها بزنند؛ یعنی بیشتر از راههایی استفاده میکنند که بیرونی است، زیرا با این کار میتوانند احساس بدخود را نادیده بگیرند یا به اصطلاح جبران کنند.
فریب تبلیغات را نخورید
در جامعه کنونی مصرفگرایی خیلی تبلیغ میشود و در اغلب رسانهها بعضی کالاها را آنقدر پرزرق و برق تبلیغ میکنند که فرد حس میکند اگر بتواند آن کالا را داشته باشد شبیه تبلیغکننده آن کالا میشود. در اینجا گاهی فرد حس میکند بین من واقعی و من ایدهآل او فاصله زیادی هست؛ بنابراین اگر بتواند آن وسیله را تهیه کند کمکم میتواند به من ایدهآلی که در ذهنش دارد نزدیک شود، یعنی میتوان گفت این افراد به نوعی اعتماد به نفس پایینی دارند.
دخل و خرج را به کودکان خود آموزش دهید
بعضی افراد بر اثر نداشتن آگاهی کافی و الگوهای غلط دست به خریدهای کاذب یا جمعآوری اجناس غیرضروری میزنند.
دکتر قدرتی در این باره میگوید: البته گاهی در یک خانواده الگوی صحیحی برای مدیریت صحیح دخل و خرج وجود ندارد و افراد چون از ابتدای کودکی نیاموختهاند که باید برنامهریزی مناسب و حساب کتاب صحیحی داشته باشند، درآینده نیز دانش تنظیم معاش و هماهنگی بین دخل و خرجشان را نخواهند داشت و به این ترتیب با مشکلاتی مانند بریز و بپاشهای زائد یا خریدهای غیرضروری مواجه خواهند شد.
بعضی افراد از لزوم پسانداز بخوبی آگاهی ندارند و نمیدانند اصلا چرا باید پسانداز کنند؛ در نتیجه چون آگاهی کافی از آن ندارند، نمیتوانند پولشان را پسانداز کنند و مدیریت صحیحی بر اموالشان داشته باشند. در واقع آنها چون از دلایل و اهمیت اصلی پسانداز بخوبی اطلاع ندارند به لذتهای کوتاه خریدهای جزئی و کوچک اکتفا میکنند و نمیدانند پسانداز کردن در طولانیمدت میتواند حس خیلی بهتری به آنها بدهد و آرامش بیشتری را برایشان به ارمغان بیاورد، در واقع کسانی میتوانند پسانداز کنند که از یک لذت کوتاهمدت به آسانی میگذرند و مثلا از خرید لباسی هم که خیلی خوششان آمده میگذرند تا بعدا دست به کار مهمتری بزنند. بنابراین انجام این کارها نیاز به تمرین دارد؛ یعنی اگر بموقع انجام نشود تغییر دادن عادت بد ولخرجی و خریدهای کاذب سختتر خواهد شد. بنابراین فرد باید این کار را از کودکی بیآموزد. ضمن اینکه قرار نیست هر چه بخواهد سریع در اختیارش قرار بگیرد؛ بلکه باید یاد بگیرد بعضی مواقع باید از بعضی چیزها بگذرد تا آینده بهتری داشته باشد.
با خودتان روراست باشید
قبل از هر اقدام و خریدی، ابتدا باید از خود سوال کنید «واقعا من الان برای چه میخواهم این چیز را بخرم؟»و حتما راستش را به خود بگویید، بیجهت خود را توجیه نکنید و در واقع خود قاضی خودتان باشید، نه اینکه بیجهت بگویید که «خب لازمش دارم شاید بعدا به درد بخورد و …» ولی در این گونه مواقع باید بلد باشیم که چالش صحیحی با خود داشته باشیم تا بتوانیم به نتیجه درستی برسیم. «واقعا چقدر چنین چیزی را لازم دارم و آیا نمیتوانم پولم را بهتر خرج کنم؟» نکته مهم در اینجا این است که حتما به خودمان راست بگوییم. مثلا بگوییم خرید میکنم چون حالم بد است و خرید میکنم تا به حس بهتری برسم. در واقع هنگامی که از طریق سوال کردن پی به اشتباه خود میبریم آسانتر هم میتوانیم آن را ترک کنیم.
پشیمان نشوید
گاهی پیش میآید مثلا ما چند تیشرت زیبا داریم؛ ولی یکدفعه با دیدن تیشرت دیگری دلمان میخواهد حتما آن را هم داشته باشیم. در چنین مواقعی اگر هم بعد از سوالات اولیهای که هنگام خرید باید از خودمان کنیم به این نتیجه رسیدیم که میخو اهیم حتما آن را بخریم؛ نباید بعد از خرید احساس پشیمانی کنیم. فقط بهتر است در چنین مواقعی خرید چیز دیگری را به تعویق بیندازیم تا یادمان نرود قصد داریم مخارج خودمان را کنترل کنیم و به اصطلاح حساب دخل و خرجمان را داشته باشیم. ولی نکته مهم دیگر این است که این رفتار نباید برایمان عادت شود یعنی دائم این گونه رفتار کنیم. چون به این ترتیب دوباره تبدیل به رفتار غلطی خواهد شد که ترک آن هم بسیار زمانبر و سخت خواهد بود؛ یعنی آنچه مهم است اینکه این رفتارها به صورت عادت درنیاید.
جایگزین پیدا کنید
برای اینکه خریدهای غیرضروری به صورت عادت درنیاید؛ بهترین کار این است که افراد به دنبال جایگزین دیگری باشند. مثلا اگر خرید کردن به ما حس خوشایند و خوبی میدهد، باید ببینیم چه راههای دیگری را میتوان جایگزین آن کرد. اما کسانی که راههای جایگزین نداشته باشند احتمال بیشتری دارد که به سمت خریدهای کاذب بروند و به آن علاقه نشان دهند.
اعتماد به نفستان را تقویت کنید
یکی از شایعترین دلایل خریدهای غیرضروری و نابجا، نداشتن اعتماد به نفس است. مثلا وقتی نوجوانی خودش را کمتر از همکلاسیاش میبیند، احساس میکند اگر مانتویی مانند او بخرد حس بهتری خواهد داشت و میتواند مانند دوستش به حس خوبی برسد. در واقع گاهی زندگی ما آن قدر غنی نیست که بتوانیم از آن لذت لازم را ببریم و دائم به دنبال راهی هستیم که با آن به حس خوبی برسیم و متاسفانه یکی از راههایی که خیلی زود به آن میرسیم راضی کردن خودمان از طریق خرید کردن است.
اهمیت پسانداز را دریابیم
معمولا اگر در خانواده الگوی صحیحی برای پسانداز وجود داشته باشد بقیه هم بهتر میتوانند آن را رعایت کنند ؛.یعنی اگر فرد از دوران کودکی دفترچه حساب بانکی داشته باشد، برای پسانداز و جمع کردن پول تشویق شود و همچنین اگر درست، بجا و به اندازه خرج کردن هم از همان سنین به او آموزش داده شود، معمولا کمتر دچار مشکل میشود. البته اینکه فقط به کودک آموزش دهیم به تنهایی کافی نیست و خود پدر و مادر هم باید همان گونه که از فرزندشان انتظار دارند رفتار کنند. در واقع بهترین نتیجه زمانی حاصل خواهد شد که فرد الگوی عینی داشته باشد. همچنین هر چه این آموزش از سنین پایینتر انجام شود، نتیجه بهتری هم خواهد داشت. البته پسانداز کودک میتواند در حد بسیار کمی باشد، این کار را کمکم یاد بگیرد و انگیزه لازم را برای پسانداز و دلایل اصلی آن بیآموزد. در ضمن بهتر است کودکان از ابتدا یاد بگیرند همیشه نمیتوانند هر چیزی را بخواهند داشته باشند و انتخاب آنها باید متناسب با توان مالی و از همه لحاظ مناسب با موقعیت خودشان باشد.
به هر حال فراموش نکنیم حس خوب لذت از خرید برای رفع مایحتاج زندگی خود و خانوادهمان را نباید با حس عذاب وجدان خریدهای غیرضروری عوض کنیم که در این صورت معامله خوبی با خود انجام ندادهایم.