یک قلم و کاغذ بردار و روی آن، میانگین درآمد سه سال اخیر خود را حساب کرده و یادداشت کن… سپس در پایین صفحه این تعهد را بنویس و این برگه را تا پایان یک سال،در جایی نگهداری کن:
من ……….. در تاریخ ………… متعهد می گردم که بوسیله عمل کردن به آنچه که در این برنامه ۴ قسمتی می آموزم، تا تاریخ………… (تاریخ یک سال آینده ذکر شود) درآمد خود را به یاری خداوند رزاق، ۳ برابر افزایش دهم…
این نقطه شروعِ افزایش درآمد شماست… امتحانش کنید زیرا افراد زیادی با استفاده از این برنامه ۴ قسمتی، توانسته اند در عرض یک سال حتی به بیش از ۳ برابر شدنِ درآمدِ خود برسند… و یک موضوعِ مهم… برای من، رسیدن به ای نقطه بیش از ۲۸ سال زمان برد…
من شغل های متعددی را تجربه کردم، مرتباً از شغلی به شغلِ دیگر، از محله ای به محله ی دیگر، از شهری به شهرِ دیگر رفتم به این امید که به آن حد از میزان درآمد،استقلال مالی یا حساب بانکی برسم که به من فرصت انجام کارهایی را بدهد که به آنها علاقه مندم و زمان انجام آنها نگرانِ کرایه خانه ام، هزینه های دانشگاه فرزندم، نان شب خانواده ام و … نیستم…
اما در بهترین حالت، نتیجه این بود که من می توانستم هزینه های جاری ام را پرداخت کنم…
تکرارِ همیشگی این موضوع مرا وادار به مطالعه درباره زندگی ثروتمندان و نحوه ثروتمند شدن شان نمود… کتابهای زیادی مطالعه کردم و همزمان شروع به شناسایی افراد ثروتمندِ زیادی در ایران و سراسر جهان و عوامل موفقیت آنها نمودم…
نتیجه مطالعات این بود که:
جهانی که در آن زندگی می کنیم، شامل مدارهایی است که در هر مدار میزان مشخصی از ثروت وجود دارد… بعنوان مثال، در مدار ۱۰۰۰،۰۰۰ تومان، ایده ها، شغل و موقعیت هایی وجود دارد و هر فردی که در آن مدار قرار بگیرد در بهترین حالت، درآمد ماهانه اش ۱،۰۰۰،۰۰۰ تومان است…
مهم نیست این فرد چقدر تلاش میکند تا درآمدش را افزایش دهد… تا زمانیکه در این مدار است، هرگز درآمدی بیش از آن را تجربه نخواهد کرد… زیرا برنامه ریزیِ ذهنی اش به او اجازه دسترسی به مدارهای بالاتر را نمی دهد… نیز در مدارهای ۲۰،۰۰۰،۰۰۰ و ۵۰۰،۰۰۰،۰۰۰ و … این میزان از درآمد به افرادی که در آن مدار هستند، خواهد رسید…
مدار افراد چگونه مشخص می شود؟
دیده ها، شنیده ها و تجربیات هر فردی در طول زندگی اش، ذهنِ فرد را برنامه ریزی میکند… مداری که فرد در آن قرار می گیرد نیز طبقِ این برنامه است…
در جریان این مطالعات، متوجه شدم ذهن من و بیش از ۹۵% از مردم جهان بصورت ناخودآگاه برای فقر برنامه ریزی شده، به همین دلیل فارغ از اینکه چقدر برای ثروتمند شدن تلاش می کنیم، به هیچ نتیجه ای نخواهیم رسید…
یعنی حتی زمانی که درآمد خوبی داشتم، برنامه ذهنیِ من موجب می شد که هیچ پس اندازی نداشته باشم… و نتیجه نهایی این بود که تنها راه برای تغییر وضعیت مالی، تغییر این برنامه ریزی است تا بتوانم مدارم را تغییر دهم…
برخی افراد از اینکه در شرایطی نامناسب رشد کرده اند… یا دیده ها، شنیده ها و تجربه های محدود کننده، ناخودآگاه ذهن شان برای فقر برنامه ریزی نموده، احساس نگرانی، خشم، نفرت و ناامیدی میکنند..
مطالعه زندگی ثروتمندان و آماری که از این تحقیق به دست آوردم، نشان داد بیش از ۹۰ درصد از افراد موفق و ثروتمند جهان در خانواده ای نامناسب، محیطی نامناسب و شرایطی نامساعد بزرگ شدند…
این موضوع یک قانون بزرگ را به ما یادآوری میکند که زندگی در شرایط سخت، خواسته هایی را در وجود انسان متولد میکند… یعنی همیشه مهم ترین دلایل موفقیتِ ما مشکلاتی هستند که با آنها برخورد می کنیم… تمام پیشرفت های جهان، حاصل روبرو شدن با یک مشکل بوده است… این چیزی است که من آن را ارزش تضاد می نامم
نکته اساسی ماجرا اینجاست : وقتی تغییر جهتِ شما از ناخواسته به سمت خواسته، از مدارِ کمبود به سمتِ مدارِ فراوانی ثروت آغاز می شود که بتوانید تمرکز خود را از فقر، نگرانی درمورد هزینه هایی که دارید، نداشتنِ ثروت و کمبود بر می دارید و تنها به ثروتی توجه کنید که قرار است به زودی وارد تجربه زندگیِ شما شود… این مهم ترین برهه ای است که باید آنرا به درستی بگذرانید تا آرام آرام مدارتان را تغییر دهید…
درست است که تا کنون بخاطر دیده ها، شنیده ها و رفتارهای پدر و مادر، معلمان و جامعه ناآگاهانه باورهای محدود کننده ای در ذهن شما ایجاد کرده است، اما همه ی ما توانایی تغییر باورهای مان را داریم…
یکی از بهترین راه ها برای ایجاد باور قدرتمندکننده، استفاده از قدرت عبارتهای تأکیدی است… در زمانِ شروع تغییرِ باورهایم، من فقط یک راننده تاکسی بودم… آن زمان با اندک پس اندازی که داشتم، یک رکوردر صدا تهیه کرده و جملاتی مناسب را با صدایخودم ضبط کرده و در طول مسافر کشی با تاکسی، به تنها چیزی که گوش می دادم و توجه می کردم، همان باورهایی بود که دوست داشتم در ذهنم ایجاد شود…
شاید در واقعیتِ آن روزها، فقط یک راننده تاکسی به نظر می رسیدم، اما آگاهانه با گوش دادن به باورهای قدرتمند کننده ای که با صدای خودم ضبط کرده بودم، توجه و تمرکز خود را از این واقعیتِ تلخ برداشته و بر روی چیزی گذاشته بودم که می خواستم در زندگی تجربه نمایم…
و آنقدر به این کار ادامه دادم که آن باورها در ذهنِ من شکل گرفت… سپس جهان آرام آرام شغلِ من، شهرِ من و حتی کشورِ من را تغییر داده و در مداری قرار داد که توانستم با ایده های ثروت آفرین ملاقات کنم…
این اتفاقات یک شبه و به یکباره رخ نداد… چون باورهای من یک شبِ به وجود نیامده بود… باورهای من حاصل باورهای پدرم وزندگی سالیان چند نسلِ گذشته ی من بود که به من رسیده بود، اما تصمیم گرفتم آرام آرام آنچه را باور کنم که به من قدرت می دهد…
من فراوانی جهان را باور کردم… باور کردم هر فردی به منبع فراوانی و ثروتِ جهان دسترسی دارد … باور کردم فرصت های زیادی برای ثروتمند شدن وجود دارد… باور کردم هرچه افرادِ بیشتری ثروتمند می شوند، فرصت ها برای ثروتمند شدن بیشتر می شود… باور کردم هر فردی که ثروتمند تر است، نزد خداوند محبوب تر است … باور کردم حتی خداوند بیشتر از ما می خواهد که ثروتمند شویم زیرا هرچه بیشتر ثروتمند می شویم، بیشتر به رشد جهان کمک می کنیم… من فهمیدم که به اندازه ای به منبع ثروتِ جهان دسترسی خواهم داشت، که آن را باور می کنم…
در این قسمت در مورد عبارتهای تأکیدی ای صحبت می کنم که موجب ساخته شدن مهم ترین باور قدرتمند کننده در مورد ثروت، در ناخودآگاه می شود… وقتی این باور را در خود می سازید، می توام بگویم، ۹۰ درصد از باورهای شما، اصلاح می شود…
سومین قدمی که در راستای تعهدتان به ۳ برابر کردن درآمد تان در یک سال باید برداشته شود، مصاحبه به افراد ثروتمندی است که در شهر محل سکونت شما وجود دارند… این کار نتایج بسیاری برای من داشت…
مصاحبه با افراد ثروتمند و مهم تر از آن حضور یافتن در برابر فردی که نتیجه در دستش است… یک تصور نیست بلکه یک نتیجهاست که جلوی چشمانم نشسته و رفتارها وگفته هایش حاوی باورهایی است که موجب این نتایج شده است، ایمانم را به این موضوع که ثروت فقط یک امر ذهنی و باوری است را بیشتر و بیشتر می کرد…
رفته رفته در جریانِ این کار، به وضوح فهیمدم که چه باورهایی و چه طرزِ فکری پشتِ این موفقیت پنهان است…
فهمیدم چه باوری، چه فرکانسی را ایجاد میکند… و این فرکانس ما را در چه مداری قرار می دهد… و در آن مدار چه نتایجی منتظرِ من خواهد بود…
شنیدن این حرف ها از زبانِ خودِ شخص، آنچنان تأثیری بر من گذاشت و باورهای محدود کننده ای را در ذهنِ من شکست که مانند بتون به ذهنم چسبیده بودند و مطمئناً بدونِ برداشتنِ این قدم، باید زمان و انرژی ِ زیادی صرف می کردم تا موفق به شکستنِ آن باور می شدم…
این مهم ترین قدمی بود که من برای شکستنِ باورهای محدود کننده ام برداشتم و در پروسه ملاقات با ثروتمندانِ بسیار، باورهایی در من ساخته شد و ایده هایی به من داده شد که برنامه ریزیِ ذهنیِ مرا از فقر به ثروت تغییر داد…
من ثروتمندانِ زن و مردِ بسیاری را دیدم و باور کردم که ثروت ربطی به جنسیت ندارد
من ثروتمندانِ پیر و جوان زیادی را ملاقات کردم و باور کردم که ثروت ربطی به سن ندارد
من ثروتمندانِ تحصیل کرده و بدون سوادِ دانشگاهیِ زیادی را دیدم و باور کردم که ثروت ربطی به تحصیل ندارد
من ثروتمندانی را دیدم که نه تنها سرمایه ای برای شروع نداشتند، بلکه با بدهی کار را شروع و به ثروت زیادی دست یافته بودند و باور کردم که ثروت ربطی به سرمایه اولیه ندارد…
در روندِ این مصاحبه ها و تمرکز بر شیوه های ثروتمند شدن، باورهای قدرتمندکننده ای در من شکل گرفت که برنامه ی جدیدی در ذهنِ من ساخت…
به همین دلیل است که تأکید می کنم حتماً افرادِ موفقِ شهرتان را ملاقات کنید… باورهایی را شناسایی کنید، که آنها را به این موفقیت رسانده،… به دنبال افرادی بروید و با افرادی معاشرت کنید که نتیجه در دستِ آنهاست… نه افرادی که مرتباً نگرانِ شرایطهستند، مرتباً به دنبال مقصری برای ناکامی های شان می گردند… مرتباً در حال گله و شکایت اند…
اما قوانین کیهانی، ثروتِ جهان را در اختیار افرادی قرار می دهد که مسئولیت اعمالشان را می پذیرند، به دنبال مقصر نیستند… گله و شکایتی ندارند… چون باور دارند که هر آنچه وارد زندگی شان شده است، بوسیله باورهای خودشان بوده…
آنها همان ۵ درصدی هستند که باور دارند و می دانند جهان فقط به فرکانس های افراد واکنش نشان می دهد به همین دلیل، آگاهانه تصمیم گرفته اند، با یافتنِ باورهای قدرتمند کننده و ساختنِ این باورها در ذهن شان، فرکانس های دلخواه شان را به جهان ارسال و نتایج دلخواه شان را دریافت کنند…
در این قسمت به اولین باوری می پردازم که در روندِ این مصاحبه ها آنرا یافتم و بسیار به استقلالِ مالیِ من کمک کرد…
دوره روانشناسی ثروت۱، بزرگترین دستاورد زندگی استاد عباس منش است که برای اولین بار در جهان به طرزی موشکافانه تنها عامل فقر و ثروت در افراد را شناسایی و راه کارهایی برای آن دارد.
مأموریت روانشناسی ثروت ۱، شناساندنِ مهمترین باورهای ثروت آفرین به شما و آموزشِ روشهای ایجاد این باورها در ضمیر ناخودآگاهتان است. این دوره حاصل مطالعه صحیح و جامع قرآن کریم، تحقیق در زندگی ثروتمندان سراسر جهان و تجارب استاد عباس منش از برگزاری سمینارهای موفق در حوزه ثروت و موفقیتهایشان در زندگی شخصی و حرفه ای میباشد.
در روانشناسی ثروت ۱، شما اثبات مینماید که:
چگونه ذهن افراد از دوران کودکی برای فقر برنامه ریزی میشود و این برنامه ذهنی که همان باورهای ما در مورد فراوانیِ ثروت یا کمبود آن در جهان است، چگونه وضعیت مالی مان را شکل میدهد. این معادله موجب شده ذهنِ ۹۵% افراد جهان برای فقر برنامه ریزی شود و شرایطِ زندگیشان را در نارضایتی، فقر و بدبختی رقم بزند.
و نیز متقابلاً پاسخهایی برای این سؤال دارد که چرا افرادی هستند که خیلی راحت ثروتمند میشوند و با تلاش فیزیکی کم، در کمال نعمت و ثروت به سر میبرند. این فراد همان ۵% ممتازِ جهاناند که فقط به دلیل درک تأثیر باور در وضعیت مالی، توانستهاند با اصلاح باورهایشان جزو ثروتمندان باشند.
سپس از برایندِ وضعیتِ زندگی ِ این دو گروه از افرا و ارائه مهمترین پارامتریهای مؤثر در برنامه ریزی ذهن، تکنیکهای تغییر برنامه ریزی ذهن از فقر به ثروت را برای شما آموزش میدهد.
درک کامل قانون ثروت با تئوری سطل
تئوری سطل، زبانِ گویای جهان برای نشان دادنِ نحوه رفتار و عملکردِ افراد در برابر ثروتِ موجود در جهان و پاسخ جهان به آنها بر طبقِ رفتارشان است.
بر طبق این تئوری، سطل حاصلِ باورهای شماست. یعنی باورهای شما سطلتان را میسازد و سپس سطلتان تعیین کننده سهمِ شما از ثروتِ حاکم بر جهان میشود. هدف استاد عباس منش از بیان این تئوری، آموزش این مفهوم به شماست که:
هر فرد فقط به اندازهی سطلِ خود (باور) ثروت را دریافت میکند و نه بیشتر.
این تست در قالب جملاتی هوشمندانه، باورهایی مخفی در ضمیر ناخودآگاه شمارا که راه ثروتمند شدنتان را سد نموده، آشکار ساخته، سبب مشخص شدن نقاط ضعفتان میشود. سپس تمریناتی برای اصلاح این باورهای غلط و تبدیل آنها به باورهای قدرتمند کننده به شما ارائه میدهد.
با درک مطالب این دوره و انجام تمرینات آن از نتایجتان متحیر شده و در ک میکنید ثروتمند شدن چقد رآسان میبود اگر راهش را بلد بودید، اگر قوانین ابدی ثروت را میشناختید و آن را به کار میبستید.
وقتی از قوانین آگاه میشوید، به راحتی و با دقت ۱۰۰% میتوانی بر طبقِ باورهای کنونی خود، وضعیت مالی آیندهتان را پیش بینی نمایید.