از مقایسه خودم با دیگران خسته شده ام راه درمان
درصورتیکه خودتان را ارزشمند میدانید و نمیخواهید حس بد مقایسه با دیگران را داشته باشید، در ادامه ما را همراهی کنید.
مقایسه مستمر خودتان با دیگران، به کاهش عزتنفس و ایجاد حس بد نسبت به خودتان منجر میشود. در برابر اصراری که به مقایسه وجود دارد ایستادگی کنید و نسبت به خودتان آگاهی بیشتری کسب کنید. برای ساختن اعتمادبهنفستان اهدافی را تعریف کنید و رفتارهایی را بیآموزید که میتواند شمارا بهبود ببخشد.
قسمت اول: پیدا کردن منابع رفتاری که منجر به مقایسه کردن خودتان با دیگران میشود.
۱. به نوع نگاهتان نسبت به وجود خودتان توجه کنید. اولین گام برای تغییر، آگاهی نسبت به نوع نگاهی است که به خودتان دارید. بدون این آگاهی نمیتوانید مشکل اساسی را تشخیص دهید. بعدازاینکه تصمیمتان برای خروج از این رویه با جدیت گرفته شد، این کار به شما کمک میکند ثبات قدم داشته باشید. زمانی که تصمیم برای تحقق هدفی بهصورت آگاهانه گرفته میشود، معمولاً دسترسی به آن هدف شدنیتر است.
۲. عزتنفس خود را ارزیابی کنید. عزتنفس میتواند ارزیابی مثبت یا منفی شما درباره خودتان باشد. همه ما روزهای خوب و بد داریم و اغلب حس ما نسبت به خودمان، روزمان را بهواسطه بازتاب بر وقایع تغییر میدهد. عزتنفس میتواند نوعی تفکر و بهعنوان یک ویژگی شخصیتی پایدار باشد که در طول عمر قابل توسعه است. آیا شما دیدگاه خوبی درباره خودتان دارید؟ آیا به دیگران اجازه میدهید که احساستان را، از راه دور کنترل کنند؟ اگر شما به دنبال پیدا کردن خودتان بهمنظور تعیین عزتنفس باشید، این نشانه آن است که میتوانید برای کسب شادی خود تلاش کنید.
۳. رفتارهای قیاسی خود را شناسایی کنید. رفتار مقایسهای زمانی به وجود میآید که خودتان را دیگران مقایسه کنید. این مقایسه میتواند با افرادی در موقعیت بالاتر یا پایین از خودتان صورت گیرد. گاهی اوقات مقایسههای اجتماعی میتواند منافعی داشته باشد؛ اما رفتارهای مقایسههای منفی میتوانند به اعتمادبهنفس شما آسیب وارد کنند. بهعنوانمثال یک مقایسه مثبت زمانی است که یک ویژگی رفتاری خوب را در کسی میبینید و بهجای اینکه به کیفیت بالای آن صفت در آن فرد (بهعنوانمثال فردی محتاط است) حسادت کنید، تلاشتان را برای محتاط بودن انجام میدهید و آن صفت را در خودتان پرورش میدهید.
مثالی از رفتار مقایسهای منفی این است: خودتان را با فردی مقایسه کنید که چیزی دارد و شما تمایل به داشتن آن دارید. بهعنوانمثال وقتی به ماشین جدید آن فرد حسادت کنید.
۴. افکار و احساسات مقایسهای خود را بنویسید. نگرش ایجادشده بر اساس مقایسه خودتان با دیگران را بنویسید. اگر برایتان مقدور است، آن را بلافاصله بعد از ایجاد آن تفکر یا یادآوری در ذهنتان یادداشت کنید. به این صورت وقتیکه هنوز در ذهنتان تازگی دارد آن را با توصیف بهتری مینویسید.
به عامل حس ایجادشده بر اساس مقایسه فکر کنید. تمام افکار و احساسات خود را بنویسید. بهعنوانمثال شما افسرده هستید چون به ماشین جدید یک نفر حسادت میکنید؛ درحالیکه شما با ماشینی بیستساله رانندگی میکنید.
۵. تلاش کنید تا چگونگی آغاز رفتارهای مقایسهای را پیدا کنید. با تلاش و بررسی گذشته زندگی خود، هنگامیکه شما رفتارهای مقایسه را نسبت به دیگران به یاد آوردید، از آنها یادداشت بردارید. ممکن است درنهایت به سرچشمه شکلگیری این رفتار دست پیدا کنید.
بهعنوانمثال ممکن است افکار شما به دوران کودکی و زمان آغاز مقایسه خودتان با خواهر یا برادرتان ختم شود. شاید متوجه شوید که به علت نادیده گرفتن احساستان در کودکی، اقدام به مقایسه خودتان با خواهر یا برادرتان نمودهاید. هماکنون کاوش درباره ریشه رفتار مقایسهای خودتان را آغاز کنید.
یکی از سختترین چیزها درباره رفتار تطبیقی، به وجود آمدن حس منفی در پی این اقدام است. با ردیابی و شناخت راه مقایسه خودتان با دیگران، احتمال تمایل شما به تغییر این رفتار منفی بیشتر میشود.
قسمت دوم: قدر داشتههایتان را بدانید.
۱. بر روی داشتههایتان متمرکز شوید. وقتی میبینید که مقایسه خودتان با دیگران، کار سودمندی برای شما نیست، میتوانید توجهتان را به موفقیتهای خود معطوف کنید. اگر احساس و ابزار سپاسگزاری خود را به سمت هدایای دریافتی بابت کارهای خود ببرید، توجهتان را بهجای دیگران به خودتان معطوف کردهاید.
زمان بیشتری را صرف توجه به نکات مثبت و داشتههای خود کنید. ممکن است با شروع توجهتان به خود، به مقایسه خودتان با دیگران مشغول نشوید.
۲. لیستی برای سپاسگزاری داشته باشید. داشتن لیستی برای شکرگزاری، یکراه برای یادآوری داشتههایتان به خودتان است. این کار به شما کمک میکند تا به چیزهایی که به دست آورده یا به شما اعطاشده است، توجه داشته باشید؛ سپس میتوانید بابت آنها قدران باشید. درباره چند تا از بهترین دوستانتان فکر کنید. آنها میتوانند داشتههای شما باشند، مکانهایی که باهم رفتهاید، زمانهای سپریشده باهم و هر چیزی که شادی را به همراه داشته است. بر روی قدردانی از این داشتههایتان تمرکز کنید.
داشتن لیستی از مواردی که میتوانید بایت آنها سپاسگزار باشید، احتمال موفقیتتان را بالا میبرد. بههرحال تلاش کردن و اعمال بدون انگیزه، علیه شما تمام میشود. شما به قدردانی از خودتان برای داشتهها نیاز دارید؛ چراکه این کار باعث بهبود زندگی شما خواهد شد.
همهچیز را با جزییات بنویسید. بهجای داشتن یک لیست از عناوین، توضیحی کامل از هر چیزی بنویسید.
درباره وقایع غیرمترقبه و ناگهانی بنویسید. این کار باعث میشود که فرصتی برای دوست داشتن احساسات خوب ناشی از تجربهها، نصیبتان شود.
لازم نیست روزانه این لیست را بهروز کنید. درواقع شاید نوشتن چند بار در هفته سودمندتر از نوشتن روزانه باشد.
۳. با خودتان مهربان باشید. هراندازه بیشتر با خودتان مهربان باشید و خشونت را در حق خود کاهش دهید، به تلاش و انگیزه و سختکوشی بیشتر دست پیدا میکنید.
۴. بدانید که اختیار زندگی شما در دستان خودتان است. مقاومت در برابر مقایسه خودتان با دیگران کار سختی است؛ اما درنهایت کنترل آن در دست خودتان است. شما نیاز دارید که رهبری زندگیتان را به روش خاصی در دست بگیرید. این شما هستید که تصمیم میگیرید، نه هیچکس دیگری.
مهم نیست که دیگران چه کاری میکنند یا چه چیزی دارند. شما جوهره هر کاری را در طول زندگی خود دارید.