▪خرید کادو برای خود.
گاهی مردها آنقدر نمی دانند ( یا خودشان می خواهند ندانند ) که چه چیزی باید برای یک خانم خرید که به سراغ کادوی دلخواه خود می روند به عبارت دیگر چیزی که دوست دارند کسی دیگر برای خودشان بخرد.
مثلا فکرش را بکنید یک مرد برایتان پلی استیشن بخرد. بله این اتفاق واقعا افتاده است. هرچند قیمت این کادو خوب است اما کدام خانم را می شناسید که عشق پلی استیشن باشد؟ البته ممکن است چنین خانمی پیدا شود ولی خیلی کم یابند.
▪کادوهایی که در واقع یک شوخی نا امید کننده هستند
هانا یکی از خانم هایی که در نظر سنجی بدترین کادو شرکت کرده می گوید: زمستان بود که نامزدم برایم کادو خرید با دیدن آن کادو با خودم فکر کردم می خواهد حس شوخ طبعی مرا بسنجد، حتما میخواهید بدانید کادو چه بود؟ یک کلاه منگوله دار با ریش های بافتنی که روی صورت را می پوشاند.
کلاه با مزه ای بود اما انتظاری که من داشتم هدیه ای رومانتیک بود، راستش آن روز به او اجازه ندادم که مرا ببوسد.
▪عطر اشتباه
سارا می گوید: چند سال پیش همسرم عطری به من هدیه کرد که بویش فاجعه بود. تنها دلیلش برای خرید عطر آن بود که سازنده عطر هم نام خودش بود و وقتی کادو را به من داد گفت به این خاطر چنین انتخابی کرده که دوست داشته با زدن این عطر همیشه او را به خاطر بیاورم.
دیگر لازم نیست که بگویم هرگز آن عطر را استفاده نکردم، اما خوشبختانه از این ماجرا درس گرفت و دیگر کادویی می خرد که به کارم بیاید.
▪ابزارهای فن آوری برای کسی که با آنها آشنایی ندارد
تریسی می گوید: یک سال همسرم برایم یک کیندل خرید، سال بعدش نیز یک دوربین حرفه ای. اینها برای کسی که تکنولوژی و ابزارش را دوست داشته باشد هدیه های فوق العاده ای هستند. من واقعا علاقه ای به آنها نداشتم.
بعد از یکسال که متوجه شد من استفاده ای از دوربین نکردم، مرا به کلاس های عکاسی فرستاد، هنوز اصل موضوع را متوجه نشده.
▪لباس ها و لوازم جانبی که هرگز مورد استفاده قرار نمی دهد
آلیس می گوید: بدترین کادویی که گرفتم؟ یک شال مردانه از مغازه لباس های مردانه ای که همسرم صاحبش بود.
کادوهای گران قیمتی که باب سلیقه اش نیست
آلیسون می گوید: نامزد قبلی ام برایم یک گردنبد تیفانی و کیفی گران قیمت خرید که می دانم بسیاری از خانم ها دوست دارند، اما با این کار گویا فقط می خواست پولش را ( پدر و مادرش ) به رخم بکشد، انگار اصلا به چیزهایی که من دوست دارم فکر هم نکرده بود. پول زیاد خرج کردن برای یک کادو بدان معنا نیست که کادویی که می دهید هم بی نقص است.
▪لباس هایی که سایزش نیست
کریستی می گوید: یکسال همسرم برای کریسمس به من ژاکت هدیه داد. کمی گشاد بود اصلا به استایل من نمیخورد. با اینکه اصلا دوستش نداشتم معمولا می پوشیدمش چون دفعه اولی بود که بدون کمک من برایم لباس می خرید. چند ماه بعد از من پرسید که چرا همش این لباس را می پوشم چون خودش فکر میکند زشت و عجیب است. یادش رفته بود که خودش این لباس را برایم خریده. خیلی خوشحال شدم که بالاخره میتوانم از شر آن لباس خلاص شوم و از آن به بعد هم اجازه ندادم برایم به تنهایی لباس بخرد.
▪زیور آلات نوجوان ها
تیلور می گوید: وقتی من و همسرم به تازگی با هم آشنا شده بودیم از او خواستم برای تولدم یک جفت گوشواره زیبا بخرد. نمی خواستم زیاد پر زرق و برق باشد فقط می خواستم طوری باشد که بتوانم هر روز استفاده اش کنم تا مرا به یاد او بیاندازد. برای اینکه مرا غافلگیر کند فقط یک جفت گوشواره نخرید، بلکه ست گردنبند و دستبند هم بود که فقط دختران ۱۴ ساله مورد استفاده قرار می دادند. برای دادن آن هدیه به من خیلی هیجان زده بود و همچنین گفت که نمی دانی چقدر گشتم تا هدیه مناسب تولدت را پیدا کردم.
حالا دو سال است که ازدواج کرده ایم و من هنوز به او نگفته ام چقدر آن زیورآلات بچگانه بوده چون دوست ندارم به احساساتش ضربه وارد شود. من هنوز کادویی که داده را استفاده می کنم البته باید اعتراف کنم از وقتی ازدواج کرده ایم خرید زیور آلاتش پیشرفت قابل توجهی داشته.
▪چیزی تصادفی از گوشه و کنار
شری می گوید: یکسال همسرم به کلی فراموش کرده بود کریسمس برای من چیزی بخرد و جوراب کریسمس مرا با چیزهایی که در خانه پیدا کرده بود پر کرد. سال بعد البته این کارش را جبران کرد.
وسائل غیر ضروری آشپزخانه
سارا می گوید: یکسال همسرم سابقم به عنوان کادو فر قدیمی مان را با فری جدید که یکی از گران ترین های نوع خود بود عوض کرد. به عنوان زنی که به ندرت از فر استفاده می کرد از او پرسیدم واقعا دلیلش برای خرید چنین فر گرانقیمتی چیست؟
▪فراموش کردن خرید کادو
جن می گوید: دوست سابقم به من قول داده بود که بلیط کنسرت بخرد تا با هم به آن برویم ولی ما هیج وقت نرفتیم چون فراموش کرده بود بلیط بخرد. روز بعد برای من یک آلبوم موسیقی از آن گروه خرید و گفت دفعه بعد یادم خواهد ماند. ولی باز هم فراموش کرد.