راهکارهایی برای غلبه بر تنبلی و شروع کارهای مهم و سخت
کارهایی را به خاطر بیاورید که بهسختی شروع کردید. بزرگترین چالش شما انجام آن کارها نیست، بلکه شروع کردن آنها است. بزرگترین چالش برای حرکت به سمت هر کاری گذار به وضعیت انجام کار است. این گذار به معنی تغییر وضعیت از یک کار راحت (حمام گرم، فرستادن ایمیلهای ساده، دست کشیدن از یک مجموعه کارها در لیست وظایف، تکمیل مکالمههای ارتباطی) به یک کار نهچندان راحت (حمام آب سرد، نوشتن پروپوزال، آغاز کردن گفتوگوهای دشوار، روبهرو شدن با یک صفحهی خالی) است.
همیشه این تصور وجود دارد که شروع کارهای مهم به مهارت و تخصص بالا در آن کار بستگی دارد؛ اما این تصور همیشه صحیح نیست. تنها کاری که باید در آن تخصص پیدا کرد وارد شدن به مرحلهی گذار است. زمانی که وارد مرحلهی گذار شدید، بهمرور زمان و در طول کار مهارت لازم را پیدا میکنید.
چند مرتبه تکرار حمام آب سرد و گرم میتواند آموزش خوبی در طی کردن مسیر گذار بین وضعیت راحت و ناراحت باشد. این فقط یک تشبیه نیست، بلکه این تغییرات مداوم میتوانند حس راحتی و آسایش را در وضعیتهای نامناسب افزایش دهند. سه مرحله در ایجاد انگیزه برای وارد شدن به مرحلهی گذار تأثیرگذارند:
▪ شروع با قدرت اراده.
مقالههای متعدد در مورد عدم تکیه بر قدرت اراده نوشته شدهاند زیرا این قدرت قابلاطمینان نیست؛ اما یک نکتهی مهم در مورد قدرت اراده وجود دارد: اراده در یک لحظه قابلاطمینانتر از اراده در یک دورهی طولانی زمان است. در بعضی موارد برای رسیدن به مرحلهی بعد، باید در لحظه زندگی کنید. ممکن است در ابتدا تجربهای مثل حمام آب سرد غیرممکن به نظر برسد؛ اما با اراده و شجاعت محض میتوان در لحظه به آن فکر کرد و آن را انجام داد.
بزرگترین چالش، شروع کارها است، نه صرفا انجام آنها
▪ تکرار کردن.
بر اساس تجربهی مؤلف، با تکرار بیشتر حمام آب سرد این کار برای او آسانتر شد. این اتفاق دو دلیل داشت: از طرفی به این کار عادت کرده بود و از طرف دیگر هم انتظارات، عادت و عمل او با یکدیگر یکپارچه شده بودند. در نتیجه وقتی تصمیم به انجام این کار گرفت سعی کرد عدم اطمینان، تردید و شک را کنار بگذارد؛ و وقتی ذهن او شروع به مخالفت و ناسازگاری کرد آن را نادیده گرفت و به کار خود ادامه داد. او میگوید:
▪ مزایایی تطبیقپذیری.
بنا به تجربهی مؤلف، بدن او دچار تغییرات فیزیکی شده بود. او شصت مرتبه طولانیتر از آستانهی تحمل خود در آب سرد مانده بود. چالش فیزیکی و ذهنی بهشدت کاهش یافته بودند و این گذار دیگر برایش دردناک نبود؛ و تجربهی او برای تحمل حمام آب سرد هم تغییر پیدا کرده بود؛ تجربهای که حس ناخوشایندی به همراه داشت حالا به حس تازگی و طراوت او کمک میکرد.
البته حمام آب سرد مشابه یک گفتوگوی سخت یا نوشتن یک طرح پیشنهادی یا شنیدن انتقاد نیست. حمام آب سرد یک چالش فیزیکی است؛ درحالیکه چالشهای دیگر بیشتر ذهنی و احساسی هستند؛ و برای بعضی افراد چالش حمام آسانتر از چالشهای کاری پیچیده است.
اما درواقع این چالشها، در دستهی چالشهای روانشناختی قرار میگیرند. کارهای عقبافتاده اغلب اوقات زیاد هم پیچیده نیستند؛ اما ذهن، شما را تشویق میکند کار را به عقب بیندازید. یک راه حل برای انجام تمام این کارها وجود دارد: رسیدن به مهارت در تغییر وضعیت از خوشایند به ناخوشایند.
فرض کنید این مراحل را برای وظایفی که فکر میکنید دشوار هستند، انجام دهید:
▪ یکی از کارهایی مهمی که میخواهید پیش ببرید اما شروع آن برایتان دشوار بوده است در نظر بگیرید.
▪ مرحلهی گذار برای انجام آن کار را در نظر بگیرید. مثالهایی از مراحل گذار: برداشتن تلفن و شماره گرفتن (برای آغاز یک گفتوگو)؛ نشستن پشت میز و نوشتن اولین کلمه (برای هر نوع متن)؛ پرسیدن یک سؤال و ساکت ماندن (برای دریافت بازخورد).
▪ تصمیم بگیرید: زمان و مکان شروع کار را تنظیم کنید (گذار).
▪ شجاعت احساسی خود را بالا ببرید. کار سختی را شروع کنید که برایتان راحت نیست اما درعینحال مهم است؛ به این صورت شجاعت احساسی به شکلی بیوقفه افزایش مییابد. حالا از خود بپرسید آیا میخواهید برای رفتن به مرحلهی بعد این احساس را همچنان حفظ کنید؟ این مهارت برای شروع هر کاری ضروری و البته قابل توسعه است. بعضی احساسات شما در مرحلهی گذار عبارتاند از: ناراحتی، ترس (آیا این ترس به پایان میرسد؟)، کارشکنی (به خود میگویید، آیا حتما باید ایمیل را چک کنم) و عدم امنیت (من نمیتوانم این کار را انجام دهم).
▪ بدون هیچ سؤالی این کار را انجام دهید. نمیتوانید صداهای ذهن خود را ساکت کنید اما میتوانید کارهای موردنیاز خود را انجام دهید و ادامه دهید و نسبت به صداهای ذهن خود بیتفاوت باشید.
▪ این مراحل را هر روز تکرار کنید.
همینالان وارد یک گذار سریع شوید (و برای توسعهی مهارت خود در آنها) حتی اگر یک دقیقه وقت دارید، همین حالا کاری را انجام دهید که برایتان دشوار اما مهم است. اگر احساس تردید دارید ببینید ذهنتان به کجا میرود (من وقت کافی ندارم، این کار بیمعنی است، یک دقیقه کمکی نمیکند و …). حتی وقتی ذهن شما به بهانه آوردن ادامه دهد بازهم سعی کنید نسبت به آن بیتفاوت باشید و کار خود را انجام دهید.