سازمان بهداشت جهانی تخمین می زند که هر سال حدود یک میلیون نفر در جهان به دلیل اقدام به خودکشی، می میرند. متخصصان می گویند خودکشی می تواند یک اتفاق مسری باشد اما آن ها معتقدند که اگر نشانه های خودکشی را بشناسید، می توانید قبل از آنکه یکی از عزیزانتان قربانی این موج شود، با هدیه دادن امید، او را به زندگی برگردانید.
خودکشی ( لاتین suicidium ، از ریشه sui caedere ، “کشتن خود”) عملی عمدی است که باعث مرگ فرد شود. خودکشی اغلب به علت یأس صورت می گیرد که علت آن اغلب به اختلال روانی نظیر افسردگی ، اختلال دوقطبی ، اسکیزوفرنی ، شکست عشقی٬ اعتیاد به الکل، یا سوء مصرف دارو نسبت داده می شود. اغلب، عوامل استرس زا مانند مشکلات مالی و یا مشکلات ارتباط بین فردی در این میان نقش دارند.
آقایان جدی تر خودکشی میکنند
گرچه آمار خانم هایی که اقدام به خودکشی میکنند، از آقایان بالاتر است، اما احتمال موفق بودن خودکشی و منجر به مرگ شدن آن در آقایان بیشتر است. آمارها نشان می دهد که بیشتر از ۹۰ درصد کسانی که اقدام به خودکشی میکنند، از افسردگی یا اختلال روان شناختی دیگری رنج می رند؛ اما بدیهی است که همه مبتلایان به این اختلالها، تصمیم به گرفتن جان خود نمی گیرند. اگر تازگی ها به یکی از اطرافیانتان شک کرده اید و نگرانید که جان خودش را بگیرد، بد نیست بدانید که خودکشی کننده ها، اغلب در زندگی شان با چنین مشکلاتی درگیر بوده اند:
نشانه های خودکشی را بشناسید
• سابقه اقدام به خودکشی (حدود ۲۰ تا ۵۰ درصد کسانی که به دلیل خودکشی جانشان را از دست می دهند، قبلا هم برای خودکشی تلاش کرده بودند.)
• سابقه خانوادگی ابتلا به اختلال های روانی یا سوءمصرف موادمخدر
• سابقه خانوادگی خودکشی
• قرارداشتن در معرض خشونت خانوادگی
• سابقه قرار گرفتن در معرض سوءاستفاده فیزیکی یا جنسی
• ابتلا به بیماری جسمی مزمن
• زندگی در زندان
• قرار گرفتن در معرض خودکشی آدم ها دیگر
البته همه افرادی که در خانواده شان شاهد خودکشی فردی بوده اند، جان خود را نمی گیرند و همه بیماران هم مردن را برای پایان دادن به زجری که می شکند، انتخاب نمیکنند. به عقیده روان پزشکان، خودکشی کننده ها در روزهای آخر زندگی شان این نشانه ها را در رفتارهای خود ابراز میکنند:
• مدام صحبت کردن یا فکر کردن در مورد مرگ
• ابتلا به افسردگی بالینی که خود را با اندوه عمیق، از دست دادن علاقه و اختلال در الگوی خواب و تغذیه نشان میدهد.
• آرزوی مرگ کردن
• از دست دادن علاقه نسبت به چیزهایی که قبلا به آنها علاقه داشته
• بیان مداوم حرف های ناشی از ناامیدی، درماندگی یا بی ارزشی
• بیان مداوم جملاتی مثل «کاش به دنیا نیامده بودم»، «اگر من اینجا نبودم، بهتر بود» یا «با مدرنم همه راحت می شوند»
• از خودبیزاری، احساسات برآمده از بی ارزشی، گناه، شرم و نفرت از خود
• روی آوردن به رفتارهای مخرب مثل مصرف الکل یا مواد مخدر، رانندگی بی پروا و…
• چرخش ناگهانی خلق و خو و ناگهانی تبدیل شدن به آدم خوشحال و آرام
• فاصله گرفتن ناگهانی از آدم ها و منزوی شدن
• صحبت کردن در مورد خودکشی
• رفتن به خانه آدم های دیگر یا دعوت کردن همه برای خداحافظی
نوجوان شما در خطر است؟
اقدام به خودکشی در سال های نوجوانی، اتفاقی شایع است. نوجوانانی که اعتماد به نفس پایینی دارند، به خود شک دارند و با احساس بی ارزشی درگیر هستند، بعید نیست که قصد جان خود را بکنند. دیگر عوامل خطر برای خودکشینوجوان عبارتند از:
• مورد سوءاستفاده قرار گرفتن در سال های کودکی
• رویدادی که اخیرا به او آسیب زده باشد
• برخوردار نبودن از شبکه حمایتی
• در دسترس قرار گرفتن ابزارهای خودشکی
• محیط اجتماعی یا تحصیلی خصمانه
• قرار گرفتن در معرض خودکشی نوجوان دیگر
نوجوانانی که می خواهند خودشکی کنند، اغلب این نشانه ها را در رفتارهایشان ابراز میکنند:
• تغییر قابل توجه در الگوی غذاخوردن و خواب
• فاصله گرفتن از دوستان، خانواده و قطع یک باره فعالیت های همیشگی
• ابراز رفتارهای خشونت آمیز، سرکشی یا فرار از خانه
• سوءمصرف مواد مخدر
• نرسیدن به ظاهر و کنار گذاشتن علایق شخصی
• خستگی مداوم، ناتوانی در تمرکز یا کاهش فعالیت های مرتبط با مدرسه
• شکایات مکرر در مورد علائم آزاردهنده جسمی که اغلب به صورت دل درد، سردرد، خستگی و… خود را نشان می دهد
• ناتوانی در تحمل ستایش یا انتقاددیگران
این راه ها را امتحان کنید
جدی گرفتن نشانه هایی که گفتیم، اولین و مهمترین قدم در پیشگیری از این اتفاق است. اگر نشانه های گفته شده را در یکی از اطرافیانتان دیدید یا میخواهید با کسی که قصد خودکشی کردن را دارد، حرف بزنید، به این نکته ها توجه کنید:
خودتان باشید:نه چهره یک نصحیت کننده را به خودبگیرید و نه نگاه عاقل اندر سفیه یک ناجی را به او داشته باشید. شما در این موقعیت برای او فقط یک همراه محسوب می شوید، همین! برخی به اشتباه فکر میکنند صحبت از خودکشی با یک فرد، او را به سمت این کار هل می دهد، اما اگر شما نشانه های گفته شده را در فردی می بینید، چاره ای جز حرف زدن با او برایتان باقی نمیماند.
نشانه های خودکشی را بشناسید
شما می توانید چنین گفت و گویی را با چنین جملاتی شروع کنید:«این روزهانگرانت هستم…»، «رفتارت این چندوقته خیلی عوض شده؛ حالت چطور است؟» و «دوست دارم برایت کاری کنم تا از این حال و هوا بیرون بیایی؛ بیا کیم در مورد چیزهایی که این روزها آزارت می دهند، حرف بزنیم!» گفتن جملاتی مثل «می فهمم، چطوری!»، «تو اشتباه می کنی، زندگی این قدر هم سخت نیست!» و «خودت به خودت بد کرده ای! زندگی ات را با این فکرها خراب نکن!» فقط می تواند حال او را بدتر کند، پس نه از در نصحیت وارد شوید و نه تصور کنید او از این وضعیت لذت می برد و خودخواسته زندگی اش را به اینجا کشانده است. فردی که این روزهای تلخ را تجربه میکند، بیشتر از آنکه به یک مجرم شبیه باشد، یک قربانی است.
گوش کنید:به جای اینکه به دنبال نصیحت کردن باشید، حرف هایش را بیشنوید و بگذارید غم ها، ترس ها و نگرانی هایش را هرچقدر که می خواهد، بیرون بریزد. در پایان می توانید به او بگویید:«شاید نتوانم احساس تو را همان طور که تجربه اش می کنی، درک کنم. شاید من چنین روزهای سختی را تجربه نکرده باشم! اما مطمئن باش که می توانی در هر شرایطی رویم حساب کنی!»
همدلی کنید:بدون آنکه بخواهید، او را قضاوت کنید و حرف هایش را بی معنی و پوچ بخوانید، با او همدلی کنید. می توانید با گفتن این جملات حس بهتری را در او ایجاد کنید:« تو در این روزهای سخت تنها نیستی. من اینجا کنارت هستم.»
امید بدهید:ناامیدی از بهبود شرایط، احتماد خودکشی را چندبرابر میکند. شما در میانه گفت و گو می توانید با چنین جملاتی به فرد مقابلتان امید تزریق کنید:«شاید حالا که در این روزهای سخت هستی باور نکنی، اما ما واقعا می توانیم این شرایط را تغییر دهیم! کمی صبوری کن تا با هم به چنین روزی برسیم.»
کمک بگیرید:همیشه به تنهای ینمی توانید این کار سخت را انجام دهید و چنین فردی را از تصمیمی که گرفته، منصرف کنید. اگر احساس کردید ناامیدی بیشتر از آنچه انتظار داشتید در وجود او خانه کرده، حتما از یک روان پزشک کمک بگیرید و همراه با او به مطب یک متخصص بروید. شاید حتی در موارد حاد، چاره ای جز بستری موقت او برای دارودرمانی زیر نظر متخصصان وجود نداشته باشد.
به حرف دیگران توجه نکنید
نمی تواندی از همه آدم ها انتظار داشته باشید که ماهیت پیچیده بمیاری های روانی را درک کنند یا بتوانند ناامیدی کشنده ای را که فکر خودکشی را در سر یک فرد می اندازد بفهمند؛ پس به جای گوش دادن به حرف های کلیشه ای آن ها، نکاتی را که در ادامه می آوریم، جدی بگیرید:
کسی که از خودکشی حرف می زند، به آن عمل نمیکند!
تصور نکنید که حرف زدن از خودشکی، فقط یک ادعا برای ترساندن دیگران است. شواهد نشان داده است که اغلب کسانی که اقدام به خودکشی میکنند در روزهای قبل، سرنخی را که بتواند به اطرافیانشان در این مورد آگاهی داده باشد، به جا گذاشته بودند. مهم نیست که یک فرد با لحن شوخ طبعانه یا خیلی عادی و بی تفاوت این ادعا را به زبان می آورد؛ در هر صورت وقتی حرف یا جمله ای را که با خودکشی مرتبط است، می شنوید، باید آن را جدی بگیرید.
همه آدم ها ممکن است در شرایطی چنین تصمیمی را بگیرند.
فقط کسانی که از بیماری های روانی رنج می برند و سال ها تحت درمان بوده اند، اقدام به خودکشی نمیکنند. ناامیدی و احساس رنج، همیشه نشانه یک بیماری مزمن روانی است و گاهی می تواند واکنشی به اتفاق های تلخی باشد که فرد را مستاصل کرده اند.
اگر فردی بخواهد خودش را بکشد، هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند منصرفش کند
حتی افسرده ترین آدم ها هم با اطمینان صددرصد خودکشی را انتخاب نمیکنند. درست است که آن ها تنها چاره در دسترس را، گرفتن جان خود می دانند، اما اگر فرد، موقعیت یا یک رویداد امید را دوباره به آن ها تزریق کند، ممکن است تصمیمشان را عوض کنند.