چاقی یک پدیده بسیار پیچیده است و هر کسی که سعی در توضیح دادن آن با یک یا دو دلیل داشته باشد، نمیتواند قضاوت درستی داشته باشد.
به یاد داشته باشید، چاقی یک عدم تعادل انرژی است، بنابراین میتوانیم دلائلی برای چاق شدن در هر دو انتهای معادله، پیدا کنیم.
▪ غذای بسیار زیاد. غذا هرگز فراوانتر و قابل دسترستر از حال حاضر نبوده است.
با ۳ یا ۴ دلار و در اغلب دقایق، بچه یا بالغ میتواند به رستوران fast food وارد شود و غذایی را که کل کالری دریافتی روزانهاش را تامین میکند، خریداری کند.
برای والدین پر مشغله، این غذاها یک وعده غذایی بی دردسر محسوب میشوند- زمان را از دست نمیدهند و زحمت پخت و پز را، مثل رفتن به مغازه و خرید محصولات سالم یا غلات با کیفیت بالا و منابع پروتئینی، نیز نخواهند داشت.
در اغلب موارد، چاقی پاسخی به محیط موجود ما است.
▪ تهیه غذاهای فراوری شده، ارزانتر و آسانتر است.
چاقی و اضافه وزن به طور نامتناسبی بر فقراء نیز اثر میگذارد بیش از ۳۰ درصد سیاهان و ۲۴ درصد از اسپانیاییها چاق هستند، در مقایسه با سفیدها که فقط ۲۰ درصد را در بر میگیرند.
همچنین، این درصدها، برای افرادی با سطح تحصیلات پائینتر و درآمد کمتر برای هزینه برای غذاهای سالم، بالاتر است.
غذا خوردن سالم این روزها یک سرمایه گذاری است و این خجالت آور است.
غذاهای فراوری شده بسیار ارزان تولید و فروخته میشوند اما معمولا پر از نمک، شکر و چربیهای ناسالم هستند.
این فقط یک خطای آشکار در انتخاب همبرگر با اندازه بزرگتر و مصرف بیشتر سرخ کردنیها نیست- بسیاری از غذاهای رستورانی و غذاهای فریز شده میتوانند بسیار بد باشند.
هزینه بالای محصول تازه- همانطور که تلاش برای تهیه آن شده است- بسیاری از والدین را به غذای سریع، ارزان و ساده هدایت میکند.
▪ اندازه بزرگتر وعدههای غذایی. اندازه وعده غذایی، یک مجرم دیگر است.
از آنجایی که امروزه غذا بسیار ارزان است، رستورانها میتوانند مقادیر بیشتری پیشنهاد کنند، بدون آنکه هزینه چندان بیشتری برای آنها داشته باشد، که به ما این احساس را میدهد که پول کمتری خرج کردیم اما ارزش بیشتری گرفتیم.
اندازه وعده غذایی، مقدار دریافتی کافی غذا یا آب را تعیین میکند. در سال۱۹۵۰، سودا در بطریهای ۲۵۰سی سی به بازار آمد، اما امروزه بطریهای ۵۰۰ سی سی و ۱.۵ لیتری معمول هستند.
سوداهای بسیار بزرگ ممکن است ۵۰۰ کالری از قند خالص تامین کنند، بیشتر ازآنچه که باید هر کسی به عنوان مایعات مصرف کند.
اغلب افراد این کالریها را معادل با غذا به شمار نمیآورند و همانند آب آنها را مینوشند.
ارتباط چاقی با تلویزیون
یکی از رفتارهایی که با چاقی دوران کودکی مرتبط است، تماشای تلویزیون است.
مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری سلامت ملی و پژوهش ارزیابی تغذیه (NHANES)، مطالعهای است که در مقیاس وسیع و طی چندین سال هدایت شده است، یافتههای این مطالعات نشان دادند بچههایی که بیشتر تلویزیون نگاه میکنند، احتمال زیادتری برای ابتلاء به چاقی دارند و به احتمال کمتر در فعالیتهای فیزیکی شرکت میکنند.
در حالی که تماشای تلویزیون به تنهائی باعث چاقی نخواهد شد، چندین دلیل وجود دارد که چرا تلویزیون میتواند مشوق افزایش وزن باشد.
ابتدا به تساوی ساده انرژی بر میگردیم. تماشای تلویزیون انرژی کمتری صرف میکند و زمانی را بدون انجام فعالیت میگذرانند.
در واقع، آشکار شده است که بچههایی که وقت بیشتری را به تماشای تلویزیون میگذرانند، زمان کمتری برای فعالیت بدنی اختصاص میدهند.
اگرچه، تلویزیون ممکن است مسیرهای دیگری در تشویق به افزایش وزن بچهها داشته باشد.
به هر برنامه تلویزیونی برای بچهها نگاه کنید.
این شانس را خواهید داشت که اغلب محصولات رنگی و جذاب را ببینید که همگی معمولا چیزی به صورت غذا دارند.
صنعت غذا یک تجارت تریلیون دلاری است و بچه شما یک عامل فشار مهم برای خرید محصولات است، گزارشات اخیر تحقیقات خرید و فروش تخمین میزند که بچههای سنین ۵ تا ۱۴ سال، حدود ۱۰ میلیارد دلار برای غذا در هر سال صرف کردهاند.
اغلب والدین تاثیر این تماس همیشگی با تبلیغات را کمتر از آنچه که هست تخمین میزنند.
اما مطالعات نشان داده است که بچه ها قادر به تشخیص نام تجاری محصولات حتی زمانی که سن کمی دارند، هستند، بنابراین کمپانیها با شدت بیشتری بر کودکان و نوپاها سرمایه گذاری میکنند.
چه نوع معاملهای باعث میشود آب از دهان کودکان راه افتد. و دیدگاههای سودگرانهای که بوسیله این کمپانیها استفاده شده، نسبت به نمایش تبلیغات حرفهایتر شدهاند.
SpongeBob SuarePants، امروزه یکی از مشهورترین شخصیتهای کارتونی در تلویزیون است که ماکارونی و پنیر، کراکر و fast food و سایر محصولات را تبلیغ میکند و دیدگاه جدید، بازیهای تبلیغاتی است که محصولاتی شبیه به آب نبات یا چیپس را پیشنهاد میدهند. (این نوع از تبلیغات به تلویزیون و اینترنت محدود نشده است، -کارخانجات غلات از کتابهای مصور برای تبلیغ محصولشان استفاده میکنند، مطمئن باشید که بچهها اغلب و بسیار سریع نام کارخانه را به خاطر میسپارند).
آنچه که برای والدین بسیار آزار دهنده است این است که تبلیغات، بزرگسالان را به عنوان عامل مهم در پیشنهاد محصولات به کودکان نمیبیند; در عوض، آنان به طور فزایندهای والدین را به صورت مانعی میبییند که باید بر آنها غالب شوند.
امروزه شرکتهای تجاری به عامل نق زدن توجه میکنند، بچهها در ترغیب والدین برای خرید محصولات با خواهش و تمنا، موفق میشوند.
بنابراین به جای اینکه سعی در متقاعدسازی والدین برای خرید غذا برای بچههایشان داشته باشند، کمپانیها مستقیما از طریق بچهها و غذاهای رنگارنگ، خوش مزه و اغلب بسیار ناسالم وارد عمل میشوند و با اجازه دادن به غر زدن، کار خود را پیش میبرند.
این نوع از خط مشی، والدین را در انتخاب غذاها، مستقیما در مقابل بچهها قرار میهد و از آنجایی که هیچ والدی تمایل به ایجاد سر و صدا در یک فروشگاه شلوغ ندارد، اغلب تسلیم میشوند و غذای مورد علاقه بچه را خریداری میکنند.
تلویزیون یک مرحله اصلی در خانه است که میتواند منجر به عادات ناصحیح غذا خوردن شود.
نتایج یک بررسی نشان داده است کودکانی که، بیشتر تلویزیون نگاه میکنند، پیتزا، اسنکهای شور، سودا و کافئین بیشتر و سبزی، میوه و آب میوه کمتری میخورند تا کودکانی که در خانه از تلویزیون کمتر استفاده میکنند.
بچههایی که یک برنامه غذایی خانوادگی منظم ندارند نیز احتمال، اضافه وزن دارند.
خوردن میان وعده رو به روی تلویزیون، باعث میشود که مصرف غذا بدون تفکر باشد اگر کالری بالایی داشته باشد، میتواند زمینه ساز اضافه وزن باشد.
این نوع از میان وعده عادات غذایی ناصحیح را به همراه داشته و باعث خوردن بیش از حد نیز میشود.
آکادمی آمریکایی کودکان اخیرا توصیه کرده است که والدین تماشای تلویزیون و ویدئو را به حداکثر ۲ ساعت در روز محدود کنند.
این امر باید شامل گذراندن وقت در اینترنت نیز باشد که مستقیما هدف آموزشی نیز ندارد.
▪ تغییرات اجتماعی. امروزه در اغلب خانوادهها، هر دو والد کار میکنند، این بدان معناست که کودکان و بچههای کوچک زمان بیشتری را در مهدکودک و زمان کمتری را تحت تاثیر مستقیم والدینشان هستند.
غذاهائی که در مهدکودک و مدرسه سرو میشوند، همیشه آن چیزی که شما انتخاب میکنید نیستند. و ناهار مدارس اغلب غیر مطبوع و غیرجذاب هستند، اغلب بچهها خرید غذاهای با ارزش غذائی اندک را که در بوفه مدارس معمولا وجود دارند ترجیح میدهند.
هزاران مدرسه دارای غذاهای fast food در بوفههای خود هستند، چنین تدارکاتی به دلیل منافع مالی حاصل میشوند.
مگر اینکه والدین تلاش کنند که غذای خوب و بازی فعال، بخشی از انتخابهای مدارس گردد.
جنبه دیگر تعادل انرژی، آن است که بچهها امروزه زمان کمتری را به بازی فعال و زمان بیشتری را به تماشای تلویزیون، بازیهای کامپیوتری، جستجو در اینترنت و دیگر سرگرمیهای نشستنی، اختصاص میدهند.
این فعالیت ها میتوانند تاثیر دوبرابری بر افزایش وزن داشته باشند، نه تنها باعث میشوند که بچه از بازی فعال دور بماند، بلکه کودک را در معرض تبلیغات مرتبط با غذا قرار میدهند و در اغلب موارد موجب تشویق به مصرف میان وعدههای بیارزش میشوند.
فعالیت فیزیکی نیز برای بچههائی که در مدارسشان برنامههای آموزش فعالیت بدنی و یا حتی استراحت و ناهار ندارند بسیار سختتر است.
افرادی که در شهرها زندگی میکنند و نمیتوانند دسترسی به کلوپها و کلاسهای خاص داشته باشند، ممکن است احساس کنند که مکانهای سالم اندکی برای بازی در خارج از خانه وجود دارد.
علاوه بر تغییرات اجتماعی پیچیده که ممکن است ما را مستعد به اضافه وزن سازد، افراد خاص ممکن است تحت تاثیر عوامل ژنتیکی باشند که احتمال ابتلاء آنها را به اضافه وزن بیشتر میکند.
اما در اغلب موارد، ژنها لزوما نقش یکسانی ندارند، اضافه وزن ممکن است یک مداخله پیچیده بین عوامل ژنتیکی و شیوه زندگی باشد.
مثالی از این موضوع در جمعیت خاصی از Micronesia است، جایی که سیل عظیمی از غذاهای ارزان فرایند شده از ایالات متحده منجر به میزان بالا و هشدار دهنده چاقی، دیابت و بیماری قلبی شده است.
آشکار شده است که تعدادی از افراد، استعداد ژنتیکی برای ابتلاء به چاقی دارند، اما نیاز به تغییرات محیطی مثل تماس با غذای به شیوه غربی میبایستی وجود داشته باشد تا چاقی آغاز شود.