اگر تفاوتهای میان زن و مردها را بهتر و بیشتر بشناسیم، میتوانیم همدیگر را بهتر درک کنیم، میتوانیم همذات پنداری بیشتری با هم داشته باشیم، راحتتر خودمان را بهجای همدیگر بگذاریم و با سهولت بیشتری با هم کنار بیاییم. در اینجا برخی تفاوتهای زن و مرد را که به نظرم جالبتر آمد برایتان انتخاب کردهام. به این تفاوتها توجه کنید.
ریزنگری و تجزیهوتحلیل اطراف
جالب است بدانید زنان مانند اغلب پستانداران ماده مجهز به گیرندههای حسی تواناتری نسبت به مردان هستند. زنان از دیرباز بهعنوان مادر و مدافع آشیانه، باید به تواناییهای حسی دقیقی برای تشخیص تغییرات روحی و رفتاری دیگران دست مییافتند. چیزی که عموماً الهام زنانه نامیده میشود، درواقع همان توجه زیرکانه به کوچکترین جزئیات و تغییرات ظاهر یا رفتار دیگران هست. در طول تاریخ همین توانایی زنانه، مردان را مبهوت و درعینحال شیفته زنان کرده است. پرفسور رابینگر عصب روانشناس دانشگاه پنسیلوانیا از آزمایشهای اسکن مغزی برای نشان دادن وضعیت مغز مرد هنگام استراحت استفاده کرده است. در این وضعیت دستکم ۷۰% فعالیتهای مغز مرد ساکن هست. اما همین آزمایش روی زنان نشان میدهد که حتی هنگام استراحت ۹۰% از مغز زنان در حال فعالیت است. که ثابت میکند که زنان مرتب در حال دریافت و تجزیهوتحلیل اطلاعات محیط اطرافشان هستند. یک زن، آرزوها، ماجراها، اسرار، ترسها، احساسات، شرارتها و دوستان فرزندانش را میشناسد. درحالیکه مردان اطلاعات مبهم و گنگی درباره کسانی که با آنها زندگی میکنند دارند.فاوت رنگشناسی و دامنه دید در زن و مرد
زنان دارای دو کروموزوم X هستند درنتیجه تنوع سلولهای مخروطی آنان نسبت به مردان بیشتر است. این تفاوت در نحوه توصیف دقیق زنان از رنگها کاملاً قابلمشاهده است. یک مرد در توضیحاتش از رنگهای اصلی مانند قرمز، آبی و سبز استفاده میکند اما زن از رنگهای استخوانی، لاجوردی، ارغوانی و زیتونی سخن به میان میآورد. ازآنجاکه ارتباط فردی نزدیک جز لاینفک وجود زنان هست، سفیدی چشم آنان بیشتر از سفیدی چشم مردان است. سفیدی چشم، بیشتر امکان دریافت یا ارسال سیگنالهای چشمی را در جهت حرکت چشم فراهم میکند. همچنین زنان نسبت به مردان دامنه دید وسیعتری دارند. بهعنوان مدافع آشیانه، مغز زن به او امکان میدهد که محدودهای دستکم ۴۵ درجهای را در چپ، راست، بالا و پایین سرش ببیند. دامنه دید مؤثر بسیاری از زنان حتی بالاتر از ۱۸۰ درجه است. بزرگتر بودن چشمان مرد نسبت به زن دامنه دید او را وسعت نمیبخشد. مغز او این چشمها را برای دیدن مسافتهای دور سازماندهی کرده است. یعنی یک مرد میتواند بهوضوح و دقت رو به روی خود را ببیند. در این حالت چشمان او مانند یک دوربین دوچشمی عمل میکنند. مغز مردها برای دیدن یا شنیدن جزییات برنامهریزی نشده است. اکثر مردان درگذشته بهعنوان شکارچی نیازمند نوعی بینایی بودند که امکان تمرکز روی هدف و دنبال کردن آن از مسافت دور را بدهد. آنها به طعمه خیره میشدند تا آن را در تیررس نگاهشان نگهدارند. اما زن درگذشته احتیاج به چشمانی داشت که با دادن امکان دید وسیع به او از نزدیک شدن هر خطر احتمالی به آشیانه جلوگیری کند. با توجه به این حقایق میتوان دریافت که چرا مردان امروزی میتوانند بهراحتی راهشان را در جاده پیدا کنند اما هرگز نمیتوانند شیء موردنظر خود را در یخچال، کمد یا کشوها بیابند. یک زن با دامنه دید وسیع خود میتواند با یک نگاه تمام محتویات یخچال و کمد را ببیند. هورمون استروژن به او امکان تشخیص اشیای چیده شده در کشو و کمد را میدهد و بعد هم بهراحتی به یاد میآورد که مثلاً کره یا مربا در کدام طبقه یخچال قرارگرفته است. مغز مردان که برای شکار برنامهریزیشده، حوزه محدودتری را میبینند. چشم زنان به علت دامنه دید وسیع، اطلاعات بیشتری را نیز دریافت میکند و درنتیجه مغز آنان اطلاعات بیشتری را رمزگشایی میکند.
تشخیص سیستم ایمنی.
مغز زن قادر است وضعیت سیستم ایمنی بدن یک مرد را تشخیص دهد و اگر او را کاملاً بهتر و قویتر از خود بیابد، او را مردی جذاب با قوه مغناطیسی قوی توصیف میکند و اگر سیستم ایمنی خودش بالاتر و قویتر باشد، آن مرد را فاقد جذابیت میداند. محققان مغز دریافتهاند که مغز زن میتواند تفاوت سیستم ایمنی بین خود و مرد را در عرض ۳ ثانیه تشخیص دهد.فاوت بلند صحبت کردن در زن و مرد و تفاوت در هدف از صحبت کردن
زنان فکر کردن با صدای بلند را نوعی عمل دوستانه و سهیم شدن در احساسات میدانند اما مردان دراینباره نظر دیگری دارند. از بعد فردی، مرد میاندیشد که زن در حال ارائه مسائل و مشکلاتی است و از او انتظار دارد آنها را برطرف کند. مرد به همین دلیل نگران، عصبی یا افسرده میشود و سعی میکند راهحل ارائه دهد. از بعد جمعی یا اجتماعی (مثلاً یک جلسه اداری یا ملاقات کاری)، مردان به زنی که با صدای بلند فکر میکند به چشم یک آدم گیج، حواسپرت و بینظم مینگرند. برای تأثیرگذاری روی مردها هنگام کار، زن باید افکارش را در مغزش نگه دارد و فقط درباره نتایج حرف بزند. مردان باید بدانند وقتی زنی حرفی میزند، انتظار شنیدن راهحل و راهنمایی را ندارد. زنان باید بدانند وقتی مردی حرف نمیزند، سکوتش به معنای بروز مسئله یا مشکل نیست. هدف زن از صحبت کردن فقط صحبت کردن است. اما مرد آن را نوعی درخواست برای برطرف کردن مشکلات و پیدا کردن راهحل میداند. او با مغز تحلیلگرش مدام صحبتهای زن را قطع میکند. وقتی زنی حرفش را تمام میکند، به آرامش و سبکی میرسد. زنان امروزی از صحبت درباره مسائل روزمره بهعنوان راهی برای فرار از تنشهای روحی روانی استفاده میکنند. صحبت کردن برای آنان امنیت و حمایت میآفریند. به همین دلیل است که بیشتر، زنان نزد مشاور میروند و اغلب مشاوران نیز زنانی هستند که برای گوش دادن تعلیم دیدهاند.
تفاوت زن و مرد در شنیدن صداهای همراه با حرکت
مغز مرد برای شنیدن صداهایی همراه با حرکت و جنبش برنامهریزیشده است،حتی صدای شکستن شاخهای در بیرون خانه میتواند مرد را یک لحظه از خواب عمیق بیدار کند تا در برابر هرگونه حمله احتمالی دفاع نماید. البته اگر زن عهدهدار نگهبانی خانه باشد، مغزش او را در برابر هر صدا یا حرکتی که آشیانه را تهدید کند هوشیار میسازد.فاوت ساختار جملات در زن و مرد
جملات مردان کوتاهتر از جملات زنان است ولی از ساختاری خاص تبعیت میکنند. آنها معمولاً ساده شروع میکنند، با صراحت منظور اصلیشان را میگویند و بعد نتیجهگیری مینمایند. فهمیدن منظور و درخواست آنها بسیار آسان است. اگر درصدد متقاعد کردن مردی هستید، مسائل مختلف را با هم مطرح نکنید. آنها را یکییکی عنوان نمایید. اگر میخواهید موضوعی را به یک گروه مرد و زن معرفی کنید، بهتر است ساختار صحبت مردان را به کار بگیرید. هر دو ج.ن.س.یت میتوانند ساختار جملات مردانه را دنبال کنند، اما مردان از دنبال کردن سخنان چندمنظوره و پر ابهام زنان دچار مشکل میشوند و ممکن است بحث را رها کنند. به یاری عظیم اطلاعات بین دو نیمکره و وجود مناطق ویژه گفتاری در مغز، اغلب زنان میتوانند درآنواحد و گاهی در یک جمله درباره مسائل مختلف صحبت کنند. این کار مثل بازی شعبدهبازها با ۳ یا ۴ توپ درآنواحد است. اما به نظر میرسد که زنها این کار را بدون زحمت انجام میدهند. آنها حتی میتوانند با زنان دیگر که آنها هم در حال صحبت درباره چندین موضوع هستند حرف بزنند و هیچیک هم رشته صحبت را از دست ندهند. در پایان گفتگو، همه زنان درباره موضوعات بحث شده، اتفاقات و معانی آنها اطلاعاتی به دست میآورند. این توانایی برای مرد که صاحب مغز متفاوتی است، غیرممکن به نظر میرسد. مغز مرد درآنواحد بر یک موضوع تمرکز میکند. مردان با دیدن زنانی که در حال صحبت کردن درباره چندین موضوع مختلف هستند، گیج و مبهوت میشوند. یک زن میتواند صحبت درباره یک موضوع را شروع کند و در میان جمله ناگهان به موضوع کاملاً متفاوت دیگری بپردازد و بعد از گذشت مدتی بدون هیچ یادآوری به شنونده دوباره به موضوع اول برگردد. در چنین مواقعی مردان گیج و سردرگم در درک معنا فرومیمانند. اگر از زنی در حال صحبت اسکن مغزی به عملآورید، خواهید دید که نهتنها مراکز گفتار در لب پیشین هر دو نیمکره مغز او فعالاند، بلکه در همان لحظه مراکز شنوایی او نیز مشغول به کار هستند. چنین مهارت قدرتمندی به زن امکان میدهد که درآنواحد هم در مورد مسائل مختلف نامربوط صحبت کند و هم در مورد همان مسائل، سخنان مختلف و پراکنده بشوند. همانطور که میبینید تفاوتهای زن و مرد بسیار زیادند. هر زن یا مرد باهوشی از این تفاوتها برای کامل کردن خود و از همسرش بهعنوان مکمل خود و مکمل توانمندیهای خود بهره میبرد. نه اینکه آنها را مستمسک تمسخر یا کوچک شمردن طرف مقابل قرار دهد. بنابراین با دقت، تفاوتهای همدیگر را بشناسیم و به تفاوتها احترام بگذاریم.