۱. بهترین تصور را در مورد مردم داشته باشید
یکی از دلایلی که ممکن است بقیه را دوست نداشته باشید این است که فکر میکنید همهی آدمها میخواهند به شما صدمه بزنند یا به نوعی اذیتتان کنند. یاد بگیرید که به مردم به چشم مایهی آزار و تهدید نگاه نکنید، یاد بگیرید آدمهای خوب را در اطرافتان بپذیرید تا ببینید اگر خودتان بگذارید چقدر میتوانند کیفیت زندگی شما را بهبود دهند.
مطمئنا تمام آدمهای دنیا دنبال این نیستند که زندگی شما را بهبود دهند و موقعی که در یک خط شلوغ مترو گیر میافتید، خیلی سریع احساس میکنید همه آدمها، آنجا هستند تا زندگی شما را سخت کنند. اما اگر به هر فرد شانسی بدهید، میبینید که مردم خیلی هم بد نیستند.
تمرین کنید تا همیشه فرضتان این باشد که هرکس با شما صحبت میکند، نیت خیر دارد. البته وقتی در یک کوچهی تاریک غریبهای به شما نزدیک میشود، باید حواستان را کاملا جمع کنید. اما اگر همسایه یا همکارتان شما را به یک فنجان قهوه دعوت میکند، فرض کنید که فقط میخواهد با شما دوست شود، نه اینکه فکر کنید به خاطر مقاصد پنهانی به شما نزدیک شده است.
۲. یاد بگیرید از گپ زدن لذت ببرید
ممکن است به خاطر این از مردم خوشتان نیاید که حس میکنید وقتی میخواهید تنها باشید، مجبورید با آنها حرف بزنید. اگر چنین دیدگاهی دارید، ممکن است تا ابد از همه متنفر باقی بمانید. در عوض، یاد بگیرید به جای اینکه فکر کنید اشخاصی که با شما حرف میزنند وقتتان را تلف میکنند، از حرف زدن و ارتباط برقرار کردن با دیگران لذت ببرید.
بیشتر لبخند بزنید و رفتار دوستانهتری داشته باشید. به مردم نشان دهید که مشتاق مکالمه با آنها هستید و میبینید که با شما رفتار صادقانهتری خواهند داشت.
موضوعات مشترک بیشتری با مردم پیدا کنید. این به شما نشان میدهد آنقدرها که فکر میکنید با دیگران متفاوت نیستید.
قبول کنید که گپ زدن کار بیارزشی نیست. گپ زدن است که شما را به سمت داشتن روابطی عمیقتر و در نهایت پیدا کردن شناخت بهتری از مردم سوق میدهد.
۳. از دیگران تعریف کنید
مطمئنا اگر از مردم خوشتان نمیآید، تعریف کردن از آنها هم کار چندان راحتی نیست. اما دقیقا به همین دلیل است که باید تعریف کردن را یاد بگیرید، چون تعاریف صادقانهی شما نشان میدهند که چقدر صادقانه به آنها اهمیت میدهید. این عادت را در خودتان تقویت کنید که روزانه یکی دو بار از یک غریبه یا آشنا تعریف کنید تا نشان دهید به آنها توجه میکنید. این کار به شما کمک میکند تا آدم مثبتتری باشید و در آدمها دنبال خوبیهایشان باشید.
بهعلاوه، شاید شما ندانید؛ اما تعریف تصادفی شما از یک شخص میتواند یک روز خیلی خوب را برای او بسازد. شاید این تنها ارتباط مثبتی باشد که آن شخص در تمام طول روز داشته است و از طرفی این کار واقعا انرژی زیادی از شما نمیگیرد.
اگر شخص مورد نظر را از نزدیک میشناسید، سعی کنید به جای تعریف از چیزهای ظاهری، روی شخصیت او تمرکز کنید.
هرچه از افراد بیشتری تعریف کنید، خودتان هم بازخوردهای مثبت بیشتری دریافت میکنید. پس در تبادل انرژی مثبت بیشتری شرکت خواهید داشت.
۴. سر درد دل را باز کنید
هرچند ممکن است درد دل کردن با مردم سختترین کار دنیا به نظر برسد، به خصوص اگر خودتان حس میکنید مردمگریز هستید، اما اگر کمی با دیگران احساس راحتی بیشتری کنید، درک، دلسوزی و دوستی بیشتری در آنها پیدا میکنید. این موضوع باعث میشود نفرت کمتری از مردم داشته باشید و به احتمال زیاد خودتان ببینید که ارتباط داشتن با مردم دنیا ارزش تلاش کردن را دارد.
لازم نیست سفرهی دلتان را در حضور اولین شخصی که میبینید پهن کنید. اول، خیلی آرام با آشنایان شروع کنید، بعد همان روابط ممکن است به روابط دیگری ختم شود.
ممکن است به خاطر این از مردم خوشتان نیاید که فکر میکنید آدم انزواطلبی هستید که نمیتواند با کسی رابطه برقرار کند. اما اگر بیشتر با مردم حرف بزنید، میبینید که آنقدرها که فکر میکنید متفاوت نیستید.
وقتی که سر درد دلتان با مردم باز میشود، حتما شما هم سؤالاتی از آنها بپرسید. این کار به شما کمک میکند تمایل بیشتری برای ارتباط با دیگران داشته باشید.
۵. به تمام راههایی که مردم میتوانند به شما کمک کنند فکر کنید
یکی دیگر از راههایی که باعث میشود دست از نفرت بکشید این است که بدانید میتوانید بیشترِ مردم اطرافتان را به عنوان منابعی بکر در نظر بگیرید. برادر بزرگترتان میتواند به شما در انتخاب رشتهی دانشگاه کمک کند، معلمتان میتواند در فهم تاریخ جهان به شما کمک کند و دوستتان میتواند به شما کمک کنند یک کیک شکلاتی خوشمزه درست کنید. اگر فکر کنید همه میخواهند شما را بدبخت کنند، معلوم است که از آنها متنفر میشوید.
یکی از راههایی که مردم را به عنوان منابع باارزش ببینید این است که بیشتر با آنها صحبت کنید. حرف زدن با مردم باعث میشود ببینید چه چیزهایی برای کمک به شما در چنته دارند. به عنوان مثال، ممکن است تا وقتی با همسایه روبهرویی صحبت نکنید ندانید که نابغهی ریاضی است.
اگر کسی در موردی به شما کمک میکند، شما هم سعی کنید زحمت او را جبران کنید. این باعث میشود احساس تعلق بیشتری به مردم داشته باشد و احتمال نفرت از آنها کمتر شود.
۶. داوطلب شوید
شاید داوطلب بودن برای کمک به دیگران کار سختی به نظر برسد، اما اگر کمی تلاش کنید تا به جز خودتان بقیه هم برایتان مهم باشند و بدانید که یک جمع برای رشد و توسعه به کمک شما نیاز دارد، خیلی زود به سمت داشتن دیدگاهی دلسوزانهتر و عشقورزی به مردم اطرافتان قدم برمیدارید. خواه به یک آدم بیسواد خواندن یاد دهید، خواه در یک مرکز مراقبت از سالمندان داوطلب شوید، بیشتر احساس خواهید کرد که در ارتباط با دنیای اطرافتان هستید.
از این گذشته، با افرادی آشنا میشوید که به شما کمک میکنند دیدگاه مثبتتری داشته باشید و ببینید که دنیا آنقدرها هم سرد و غمانگیز نیست.
چند بار داوطلب شدن برای کارهای خوب در ماه به شما کمک میکند احساس بهتری نسبت به خودتان داشته باشید و حس کنید وجودتان دنیا را زیباتر میکند.