وقتی تبدیل به آدم بزرگ می شویم چطور باید زندگی کنیم
آدم بزرگ بودن به همان نسبت که مزایایی دارد، معایبی هم داشته باشد. آنچه اکنون پیش روی شماست شاخصترین ویژگیهای بزرگسال بودن است که شاید برخی از آنها خیلی هم به مذاق ما خوش نیاید اما زندگی را از گذر زمان اجتناب نیست.
هیچ چیز تغییر نمیکند اگر شما نخواهید که تغییر بدهید
همیشه وقتی در افق آینده شما یک فرصت قرار میگیرد این جمله را با خودتان تکرار کنید. حالا این فرصت میتواند یک پروژه ،یک موقعیت شغلی و یا یک موقعیت خرید آپارتمان یا حتی ازدواج باشد.
اگر شما اتفاق متفاوتی را در زندگیتان میخواهید باید خودتان راه بیفتید ، بیرون بروید و آن را جستجو کنید. خب شاید هم بتوانید صبر کنید و همه چیز را به بخت و اقبال بسپارید. در این صورت اصلا بعید نیست که بر حسب شانس فرصتی از آسمان پیش پایتان بیفتد اما میدانید ممکن است این صبر کردن چند سال زمان ببرد؟ و یادتان باشد همیشه هم باز شاهی مستقیم روی شانه ما نمینشیند ،گاهی شاید یک کلاغ سراغمان بیاید! پس بهتر است خودمان اقدام کنیم.
همه چیز موقتی است!
بله… شما در دوران بزرگسالی به این واقعیت مهم پی خواهید برد که همه چیز موقتیست. شما به طور موقت در این سنی که هستید میمانید ، حتی خانهای که زندگی میکنید میتواند موقتی باشد،این موضوع میتواند شامل شغل شما هم بشود. حتی سلامت شما هم میتواند موقتی باشد و با پا به سن گذاشتن همه چیز تغییر کند.
خب حالا شما میتوانید این موضوع را به چشم یک اتفاق بد ببینید اما یادتان باشد خوشبختی یک احساس است. پس در این حالت دو موضوع را در نظر بگیرید. اول اینکه وقتی حالا همه چیز بر وفق مرادتان است ،امکان دارد همیشه هم شرایط اینطور باقی نماند ،بنابراین بابت همین شرایط فعلی شکرگزار باشید. دوم اینکه اگر روزهای بد هم وجود دارند همانطور که روزهای خوب دائمی نبودند پس روزهای بد هم قرار نیست تا ابد بمانند. زندگی در گردش است و همه چیز میتواند جابجا شود.
لطفا دروغ نگویید
در جمع بزرگسالها معمولا این سوال مطرح میشود که فلان کتاب را خواندهای یا جدیدترین فیلم وودی آلن را دیدهای؟ برای اینکه کم نیاورید دروغ نگویید چون اگر کتاب را نخوانده باشید و بگویید خواندهام ممکن است کسی که در این جمع واقعا کتاب را خوانده از شما سوالهایی بکند که دروغتان دربیاید! بزرگترها زیادی از این دروغها به هم میگویند. خود واقعیتان باشید تا همه شما را به خاطر همانی که هستید دوست بدارند.
اگر نروید، دیگر کسی شما را دعوت نمیکند!
یکی از سختترین قسمتهای زندگی یک آدم بزرگسال بیدار شدن صبح زود و رفتن به سر کار است. قسمت دوم سخت زندگی یک آدم بزرگسال بازیابی انرژی برای معاشرت در جامعه است ،آن هم در زمان بعد از ساعت کار.
خب باید بدانید که اگر میخواهید معاشرتهای اجتماعیتان را حفظ کنید باید به احساس خستگی بعد از ساعت کار خود غلبه کنید. حداقل بعضی اوقات.
معادله ذهنی مردم ساده است. آنها با کسانی معاشرت میکنند که در بالاترین قسمت فکر و ذهن آنها قرار دارند.اگر میخواهید در معاشرت با آنها باقی بمانید باید در همان قسمت از ذهنشان جا خوش کنید.اگر در برابر دعوتهای مکرر مردم بیتفاوت باشید و نروید بالاخره جایی دیگر شما را به جمع خود دعوت نمیکنند.
مجبور هستید برای آنچه که میخواهید درخواست کنید
یادتان باشد تا آنچه را میخواهید به زبان نیاورید ،احتمال دسترسیتان به خواستهتان به حداقل ممکن میرسد چون کسی نمیتواند ذهن شما را بخواند. اینکه صرفا سرتان را پایین بیاندازید و سخت کار کنید کافی نیست. اگر در کار ،در زندگی ، در رفاقت چیزی میخواهید گاهی لازم است خواستهتان را به زبان بیاورید.
در غیر اینصورت بر فرض اینکه رییس شما بسیار هم آدم فهمیدهای باشد اما وقتی نداند شما چه میخواهید آیا میتواند کمکتان کند؟
آنقدر هم که فکر میکنید حواس مردم به شما نیست
هر کسی زندگی خودش را دارد. نباید بابت اینکه دوست شما ، همکارتان یا حتی خانوادهتان گاهی متوجه شما و تغییراتتان چه ظاهری و چه روحی نمیشوند ناراحت شوید. هر فردی در دغدغههای زندگی خودش غرق شده است برای همین گاهی متوجه خیلی چیزها نمیشوند. بابت این موضوع دلخور نشوید.
شما چیزهایی را دارید که خودتان انتخاب کردهاید
اگر شما همیشه دیر میرسید ،اگر مثلا در درس جغرافی بد هستید یا اگر به تلفن همراهتان معتاد شدهاید ،اینجا برایتان خبری وجود دارد:
– هیچکدام از این مسائل ارثی نیست بلکه شما خودتان این رویهها را انتخاب کردهاید.
– شاید برای خیلی از ما راحتتر باشد که برخی چیزها را به عنوان بخشی از خودمان بپذیریم نه به عنوان انتخابی که داشتهایم. به عنوان مثال وقتی میگوییم : من در درس ریاضی افتضاح هستم… کمی دربارهاش فکر کنید.
– با خودتان عادل باشید. چقدر برای یاد گرفتن ریاضی تلاش کردهاید؟ چند بار در مدرسه از معلمتان کمک گرفتهاید؟ یا اگر از آن دسته آدمهایی هستید که همیشه دیر میرسند ،آیا اصلا پیش خودتان فکر کردهاید اگر ۱۵ دقیقه زودتر از خانه بیرون بیایید همیشه به موقع خواهید رسید. شما حتی میتوانید حین شام خوردن تلفن همراهتان را خاموش کنید و یا اینترنت آن را قطع کنید.
– اگر درباره شما چیزی وجود دارد که دوستش ندارید معنیاش این نیست که در سرنوشتتان حک شده است ،شما میتوانید تغییرش بدهید و انتخاب جدیدی را جایگزین کنید.
باید خودتان از خودتان مراقبت کنید
گاهی آدمبزرگها این واقعیت را زمانی درمییابند که از خانه و خانواده خود دور هستند. مثلا خارج از شهر خودشان درس میخوانند یا کار میکنند. وقتی در چنین شرایطی قرار میگیرید باید بدانید که دیگر کسی نیست تا حواسش به سلامت شما باشد ،حتما سبزیجات را در برنامه هفتگیخوراکیتان بگذارد یا شب به شب یک لیوان شیر را به دستتتان بدهد. گاهی کسی نیست که شما را مجبور کند ورزش کنید ،سیگار نکشید و دکتر بروید. با این وصف اگر خودتان بلد نباشید چطور از خودتان مراقبت کنید فکر میکنید در نهایت چه اتفاقی برایتان میافتد؟
یادتان باشد دیگر بچه نیستید که تحت مراقبت قرار بگیرید. شما یک بزرگسال هستید.
به حرفی که میزنید عمل کنید
وقتی میگویید تا یکساعت دیگر آنجا هستم واقعا تا یکساعت دیگر همان جا باشید. به وعدههای زمانی که به اطرافیانتان میدهید پایبند باشید. اگر نمیتوانید کاری را انجام بدهید پس حرفش را هم نزنید. هیچ چیز به عنوان یکی از ویژگیهای آدم بزرگ بودن بدتر از این نیست که به حرفها و قولهای خودتان متعهد نباشید.
روی رفاقتهایتان کار کنید
خیلی از دوستیها معمولا از یک چرخه اجباری در دوران نوجوانی ساخته میشود. یعنی زمانی که شما مجبور هستید به مدرسه بروید. شاید شما دیگر هرگز چنین شرایطی را تجربه نکنید. بنابراین اگر میخواهید از رفاقتهای قدیمیتان مراقبت کنید، باید برای این مهم تلاش کنید.
با مسیج و ایمیل دوستانتان را در جریان رفاقت قرار بدهید. نگذارید این جریان قطع شود. مهمانی بگیرید ،اگر نمیتوانید برای یک فنجان قهوه عصرگاهی با دوستانتان در یک کافه قرار بگذارید. بخصوص اگر دوستانتان در نزدیکی شما زندگی نمیکنند حتما برای حفظ روابط خود تلاش کنید. دوستیهای قدیمی باارزش هستند پس برای محافظت از آنها دستبه کار شوید.
حرکت کنید تا به دست بیاورید
حتما شما هم شنیدهاید که از قدیم میگویند ،پول پول میآورد ، خواب خواب میآورد و خب این روند میتواند در همه قسمتهای زندگیتان مصداق پیدا کند. هر کنشی واکنشی دارد. به باشگاه بروید و ورزش کنید و اینکار را به یک عادت تبدیل کنید آنوقت است که ترک کردن عادت برایتان مشکل میشود.
بنابراین دیگر همیشه ورزش میکنید. این موضوع را به همه اتفاقات خوب زندگیتان تعمیم بدهید و آنها را به عادتهایتان تبدیل کنید. فقط کافی است شروع کنید.