آنها وقت خود را بیهوده تلف میکنند. آنها نمیدانند چه کاری باید انجام دهند.
آنها به خوردن، آشامیدن، تماشای تلویزیون و خیره شدن به مردم راضی هستند. بدون هیچگونه تفکری که در بهبود وضعیت زندگی شان موثر واقع شود. برای موفقیت نیاز به مدیریت زمان است. بایستی همواره میان کار و تفریح تعادل برقرار باشد.
افکار، گفتار و کردارشان منفی است.
آنها تنها مشکلات را می بینند. آنها از گرمای آفتاب گله میکنند، به باران دشنام میدهند و باد را بخاطر آشفته کردن موهایشان به باد انتقاد میگیرند. آنها تصور میکنند که تمام انسانها بر ضد شان هستند. اینگونه افراد همواره مشکلات را بازگو میکنند اما به راه حل نمی اندیشند. کم اهمیت ترین مشکلات، دشواریها و ناکامیها را تا حد یک تراژدی بزرگ نمایی میکنند. آنها شکست را یک فاجعه قلمداد میکنند. عوض درس گرفتن از اشتباهاتشان خیلی زود مایوس میشوند. از پیشرفت و ترقی بیم دارند و از منطقه امن خود پا فراتر نمی نهند.
بدون اندیشه دست به عمل میزنند.
آنها بر اساس غرایض و تکانه های خود حرکت میکنند. چنانچه چیزی را ببینند و از آن خوششان بیاید فوراً آن را خریداری میکنند، بدون تامل و دوباره اندیشی. آنها به آینده نمی اندیشند و تنها در فکر لذات آنی در زمان حال میباشند. آنها به پیامدها نمی اندیشند. افرادی که به روابط جنسی پر خطر، جنایت، کلاهبرداری و هوسرانی دست میزنند در این گروه جای میگیرند.
بیش از اینکه گوش دهند، صحبت میکنند.
آنها خود را وارد هر گفتگویی میکنند که با توسل به دروغ هم که شده خود را مطرح سازند. هنگامی که کسی آنها را راهنمایی و نصیحت میکند جلوی گوشهای خود را میگیرند، چراکه تحمل پذیرش اشتباهات خود را ندارند. آنها خود را همواره محق و حق به جانب میدانند. آنها پیشنهادات را رد میکنند، چراکه پذیرش آنها را نوعی فرودستی میدانند.
آنها خیلی زود دلسرد میشوند.
افراد موفق از شکستهای خود به منزله پله های صعود به موفقیت بهره میگیرند. اما افراد بی کفایت با مواجهه با نخستین علائم شکست و ناکامی خود را کنارمیکشند. در ابتدای هر کار بسیار مشتاق و هیجانزده میباشند اما بسرعت علاقه خود را از دست میدهند. آنها پشتکار و سماجت لازم را ندارند و همیشه عجول و شتابزده میباشند.
آنها دیگران را تا سطح خودشان پایین می آورند.
افراد بی کفایت به افراد موفق حسد می ورزند و بجای سخت کوشی و دستیابی به موقعیت افراد موفق، با شایعه پراکنی و توسل به حیله و نیرنگ میکوشند تا آنها را بدنام، اعتبارشان را تخریب و موقعیتشان را با خطر مواجه سازند. آنها تا آن حد منفی هستند که قادر به اتمام رساندن هیچ کاری نیستند.
آنها راه آسان خروج را انتخاب میکنند.
چنانچه دو مسیر برای انتخاب وجود داشته باشد، افراد بی کفایت مسیر عریض تر و با پاداش نهایی کمتر را به مسیر تنگتر و با پاداش نهایی بیشتر ترجیح میدهند. آنها از سخت کوشی و تحمل ناملایمات بیزارند. آنها به اینکه هر چه بکاری همان را درو خواهی کرد بی اعتقادند. افراد موفق هر کار ضروری ای را برای رسیدن به آرزوهایشان صورت میدهند .