در خیلی از مواقع که حقی از ما ضایع میشه به این موضوع فکر می کنم که چگونه از حق خود دفاع کنیم.
احتمالا برای شما هم پیش اومده باشه که هر زمان توی صفی قرار دارید یک آدم زرنگ میآد و خودش رو جلوتر از شما جا میزنه و میآد کارش رو انجام میده.
توی اینجور مواقع اکثر ما خیلی حرص میخوریم که چرا نمیتونیم از حق خودمون دفاع کنیم و سر نوبت خودمون توی صف بیاستیم.
مثال صف جزو روزمره ترین مثالهایی است که ما در طی روز با اون سر و کار داریم.
اما ممکنه که موارد بزرگتری برای ما به وجود بیآد که ما نتونیم از حق خودمون دفاع کنیم و احتمالا در اینجور موارد هست که ما ضررهای زیادی رو، حالا چه از لحاظ مالی یا چه از لحاظ زمانی یا شاید هم احساسی متحمل شیم.
اجازه بدید با مثال صف، مثلا صف عابر بانک این موضوع رو پیش ببریم.
فرض کنید که توی صف عابر بانک ایستادید و چند نفر هم جلوی شما هستند.
یکهو یک فرد زرنگ میآد و خودش رو توی صف جا می کنه. :-
واکنشهایی برای اینکه، چگونه از حق خود دفاع کنیم
در اینجور موارد واکنش هایی که ما برای دفاع از حق خودمان ممکن است بروز دهیم این موارد هستند که با هم بررسی می کنیم.
▪ بی خیال بودن
احتمال داره این موضوع که کسی خودش رو اومده جا زده توی صف اونقدرها برای ما مهم نباشه، و خیلی ساده از این موضوع بگذریم و به خودمون بگیم که
اشکالی نداره، حتما طرف کار مهمی داشته که بدون نوبت اومده توی صف، منم که عجله ندارم، بزار طرف کارش رو انجام بده و بره، حالا برای من چند دقیقه اینور و اونور فرقی نداره.
و با این طرز فکر اصلا بی خیال اینکه حقی از ما ضایع شده، بشیم.
من خودم در اکثر مواقع که میبینم داره حقهای اینچنینی ازم ضایع میشه معمولا سکوت میکنم.
▪ برای این سکوت کردنم دوتا دلیل دارم
اول – اگه اون حق انقدر کوچیک باشه که اصلا ارزش بیان کردن نداشته باشه از حق خودم میگذرم.
دوم- به خودم میگم که اگه طرف مقابل کمی شعور داشت حداقلش این بود که از من و افراد دیگه که میخواست خودش رو توی صف جا بزنه اجازه میگرفت، پس اون طرف ارزش این رو نداره که بخام باهاش صحبت کنم و یا اینکه باهاش دهنبهدهن بزارم و بحث کنم.
توی خیلی از مواقع هست که اگه ما فقط کمی صبور باشیم خیلی راحتتر کارهامون جلو میرند.
من قصد ندارم کار اون طرف که اشتباه کرده و خودش رو بدون صف، توی صف جا زده توجیح کنم و بگم کارش درسته و نباید تذکری داده شه و حق ما رو بخوره.
اینجا باید سبک و سنگین کنیم برای خودمون، آرامش برای خیلی از ما انسانها در اولیته، شاید اگه ما بخاهیم از حق خودمون دفاع کنیم امکان داره که با طرف مقابل به بحث و جدال کشیده شیم و این موضوع باعث بشه که آرامش ما بهم بخوره (اما اگه ما بدونیم که چطور از حق خودمون دفاع کنیم تنش هایی که به وجود میآد کمتر میشه)
پس توی خیلی از جاها که میشه گذشت کرد، ترجیح من بعنوان یک مدرس ارتباطات اینه که گذشت کنم.
▪ پرخاشگری
واکنش بعدی که ما می تونیم در زمانی که به حق و حقوق ما تجاوز شده و بخایم ازش دفاع کنیم اینه که با دادوبیداد بخوایم از حق خودمون دفاع کنیم و حق خودمون رو از طرف مقابل بگیریم.
این راه حل رو من توی جامعه زیاد می بینیم و افراد برای اینکه از حق خودشون دفاع کنند با پرخاشگری و عصبانیت این کار رو انجام میدهند و در آخر هم تنیجه اش مشخصه، باهم دعوا، فحش و فحشکشی و کتک کاری می کنند.
▪ من اعتقاد دارم که اگه میشه گره ای رو با دست باز کردن، چرا با دندون باز کنیم؟
ما با صحیح صحبت کردن می تونیم جلوی خیلی از دعواها و کشمکش های این شکلی رو بگیریم.
اگه ما بتونیم خوب صحبت کنیم و یک لحن مناسب به کار ببریم تنش هایی که در این جور مواقع پیش میآد به حداقل میرسه.
متاسفانه بیشتر افرادی که دوروبر ما هستند از این روش برای دفاع کردن از حق خودشون استفاده می کنند و این یعنی فاجعه.
جروبحث بیشتر یعنی آرامش کمتر، یعنی اعصاب خوردی بیشتر، در دراز مدت هم عصبی بودن و فشار خون بالا میتونه یکی از عوارض داشتن رفتار پرخشاگرانه باشه.
شاید از همون بچگی از رفتارهای افرادی که دوروبر ما هستند به صورت ناخودآگاه متوجه شدیم که اگه میخواهیم از حق خودمون دفاع کنیمباید دعوا راه بندازیم و از طرفی هم اگه کسی حتی یک حق کوچیک از ما ضایع کرد باید با توپوتشر باهاش برخورد کنیم.
به هر حال این طرز فکرهایی هست که از زمان بچگی به ما القاء شده و شاید عوض کردن این باورها و نگرش ها کمی سخت باشه.
یه ضرب المثل قدیمی هست که میگه
با زبون خوش میشه مار رو از توی لونش کشید بیرون.
این رفتارهای ما هستند که باعث میشه طرف مقابل به ما بازخورد نشون بده.
فرض کنید یکی با ما، با عصبانیت و با لحنی بد یک حرفی رو بزنه، در بیشتر موارد عکس العمل ما هم از رفتار طرف مقابل نشئت میگیره
یا اصلا فرض کنید یک شخص با احترم به ما همون حرف رو بزنه، عکس العمل ما هم به اون طرف به احتمال زیاد با احترام خواهد بود.
بنابراین اگه ما با شخصی بصورت پرخاشگرانه صحبت کنیم، نباید انتظار داشته باشیم که طرف خیلی با عزت و احترام با ما صحبت کنه.
بارها شده من وارد مطب دکتری که خیلی مطبش شلوغ شده شدم، منشی اش افرادی رو بدون نوبت و بین مریض رد میکرد و میرفتند داخل، برای من که از قبل نوبت داشتم و یک ساعت هم بود منتظر نشسته بودم تا ویزیت شم کمی سنگین میآد تا یکی بدون نوبت بیآد بره برای ویزیت.
افرادی رو میدیدم که وقتی به این موضوع اعتراض میکردند منشی یا جوابشون رو نمیداد یا با دادوبیداد بهشون جواب میداد :-
اما من با همون منشی خیلی محترمانه برخورد میکردم و البته سعی میکردم از تکینکهای ارتباط موثر بهره بگیرم، و از طرفی هم اعتراضم رو خیلی محترمانه بیان میکردم و علاوه بر اینکه باعث میشد احترامی متقابل دریافت کنم، من رو هم سرنوبتم به برای ویزیت میفرستاد.
بنابراین پرخاشگری تنها راه چاره برای اینکه از حق خودمون دفاع کنیم نیست.
داشتن برخوردی قاطعانه
داشتن برخوردی قاطعانه برای اینکه بتونیم از حق خودمون دفاع کنیم بهترین راه حل ممکن است.
▪ قاطعانه صحبت کردن یعنی چی؟
یعنی ما بدون اینکه به شخص مقابل بیاحترامی کنیم حرف خودمون رو بیان کنیم، از حق خودمون دفاع کنیم و خیلی هم با اعتماد به نفس باشیم.
توی مثال صف عابر بانک اگه من به صورت پرخشاگرانه بگم که
هوی یارو مگه کوری آخر صف کجاست؟
به احتمال خیلی زیاد باید منتظر عکسالعمل طرف مقابل هم باشم.
اما اگه بیام بصورت قاطعانه این موضوع رو بیان کنم و از حق خودم دفاع کنم می تونم بگم که
دوست عزیز فکر میکنم نفر آخر اون شخص هستند.
یا
دوست عزیز انتهای صف اون طرفه، ممنون میشم نوبت رو رعایت کنید.
البته باید سعی کنید که لحن صحبت کردن، اطمینان در بیان و تُن صدای خوبی داشته باشیم تا طرف فکر نکنه که ضعیف گیر آورده و بخاد با کولی بازی به کار خودش ادامه بده.
بنابراین قاطعانه صحبت کردن جواب این سوال است که چگونه از حق خود دفاع کنیم.