چطور دیگران برایم مهم نباشند و برای خودم زندگی کنم
۱. برای خودتان الگو شوید. پنج مورد پیدا کنید که چیزی گفتید یا کاری انجام دادید که واقعاً منعکس‌کننده خواست و نیاز خودتان نبوده و برای خوشحال و راضی کردن دیگران بوده باشد.
آنها را یادداشت کنید.
برای هرکدام از این موقعیت‌ها، تجسم کنید که اگر انتخاب می‌کردید که خودتان را راضی کنید، چطور رفتار می‌کردید! بدترین اتفاقی که ممکن بود بیفتد چه بود؟
بدترین ترس‌هایتان را یادداشت کنید.
۲. ترس‌هایتان را بررسی کنید. آیا واقع بینانه هستند؟ آیا وحشتناک‌اند؟ از این می‌ترسید که هیچکس دوستتان نداشته باشد، که کسی ترکتان کند، یا اینکه همه تنهایتان بگذارند. این زندانی است که خودتان را در آن اسیر کرده‌اید و الان وقتش رسیده که قفل آن را شکسته و خودتان را از آن نجات دهید.
اطرافیانتان ممکن است به این تسلیم‌پذیری شما عادت کرده باشند، اما اگر نتوانند قبول کنند که شما هم نیازهای خودتان را داشته باشید، آیا واقعاً ارزش این را دارند که در زندگی شما باشند؟
۳. مرزها و محدودیت‌هایتان را بررسی کنید. آنها را با مرزهایی که برای دیگران قائل می‌شوید مقایسه کنید.
چه رفتارهایی برای شما قابل‌قبول و چه رفتارهایی غیرقابل‌قبول است؟
این رفتارها برای خودتان و دیگران یکسان است؟
ایا چیزهای غیرقابل‌تحمل را تحمل می‌کنید؟ چیزهای غیرعادی را عادی جلوه می‌دهید؟ چیزهای غیرقابل‌قبول را قبول می‌کنید؟ آیا می‌دانید اینکه کسی با احترام و عزت با شما رفتار کند چه حسی دارد؟
یاد بگیرید که رفتارهای غیرقابل‌قبول برای دیگران را تشخیص داده و بدانید که وقتی مرزهایتان را می‌شکنند، چطور برای آنها محدوده تعیین کنید.
۴. منبع را در نظر بگیرید. خیلی از آدمهایی که عادت به خوشنود کردن دیگران دارند، در محیط‌هایی بزرگ شده و تربیت یافته‌اند که نیازها و احساساتشان در آن کنار گذاشته شده بوده است.
آیا همیشه از شما انتظار می‌رفته است که برای برآوردن نیازهای دیگران، نیازهای خود را کنار گذاشته و نادیده بگیرید؟
آیا یاد گرفته‌اید که تنها راه گرفتن یک واکنش مثبت از دیگران این است که خواسته‌هایشان را برآورده کنید؟
اگر اینطور است، باید بدانید که با متمرکز شدن بر خوشنود کردن دیگران، خود را در معرض سوءاستفاده قرار می‌دهید. وقتی همیشه پشت انتظارات دیگران پنهان باشید، هیچوقت به نهایت توانایی و قدرت خود بعنوان یک انسان نخواهید رسید.
۵. ارزش خود را با کارهایی که برای دیگران می‌کنید ارزیابی نکنید. این خیلی خوب است که دوست داشته باشید به دیگران کمک کنید، اما این کار را چون می‌خواهید باید انجام دهید نه چون احساس می‌کنید باید انجام دهید. میل به کمک کردن دیگران باید بعد از این باشد که بفهمید چطور می‌توانید به خودتان کمک کنید.
بهترین محبت‌ها آنهایی است که با انتخاب شما انجام شوند نه از روی ترس از احساس گناه. اگر به این خاطر کاری برای دیگران انجام می‌دهید که اگر انجام ندهید احساس بدی پیدا می‌کنید، آیا آن عمل واقعی است؟ آیا دوست دارید دیگران هم تحت همان شرایط برایتان کاری انجام دهند؟ و آیا وقتی تا حدی به دیگران کمک می‌کنید که خودتان را فراموش کنید، آیا عاقلانه است؟
۶. «نه» گفتن را یاد بگیرید. بهانه‌تراشی نکنید برای نخواستن چیزی دلیل بیاورید.
مثلاً شوهرتان دوست دارد کل خانواده‌اش برای شب عید خانه شما باشند و این برای شما غیرقابل‌تحمل است. بگویید، «متاسفم عزیزم. من واقعاً نمیتونم از این تعداد مهمان آن شب خوب پذیرایی کنم.»
دوستتان از شما می‌خواهد با او به میهمانی بروید که کسانی در آن هستند که خوشتان نمی‌آید. به او بگویید، «مرسی. اونجا واقعاً جای من نیست.» لازم نیست که برای رد کردن پیشنهاد او دوستانش را زیر سوال ببرید، همین یک نه متشکرم کافی است.
سعی کنید نه‌هایتان را مودبانه و قاطع بگویید. تعجب خواهید کرد وقتی ببینید که بر خلاف انتظارتان دنیا با نه شما فرو نمی‌پاشد. آدمها معمولاً ناراحت نمی‌شوند و آنهایی هم که می‌شوند ارزش خوشنود کردن را ندارند.
۷. چیزهایی که می‌‌خواهید را طلب کنید. اگر همه می‌خواهند به سینما بروند و اکثر افراد گروه می‌‌خواهند که یک فیلم خاص را ببینند اما شما فیلم دیگری را دوست دارید. به زبان بیاورید. به این معنی نیست که باید همه را مجبور کنید فیلمی که دوست دارید را ببینند، اما کسی چه می‌داند، ممکن است کسان دیگری هم در گروه باشند که ترجیح دهند نظر شما را اجرا کنند و خوشنودتان کنند!
به زبان آوردن نظراتتان اصلاً ایرادی ندارد و به این معنی نیست که چیزی خواسته‌اید. همین که به دیگران یادآور شوید که شما هم یک انسان هستید و اولویت‌های خودتان را دارید عالی است.
حتی اینکه از کسی بخواهید که در کاری به شما کمک کند هم می‌تواند کمکتان کند. باید بدانید که هیچکس نمی‌تواند ذهن شما را بخواند. اگر احساس می‌کنید که خیلی برای دیگران کار انجام می‌دهید، اما آنها هیچ کاری برای شما انجام نمی‌دهند، شاید به این دلیل باشد که شما نیازها و خواسته‌هایتان را مطرح نمی‌کنید. عادلانه نیست که توقع داشته باشید آنها حدس بزنند. اگر از شما بپرسند که چه می‌خواهید یا اگر قرار است تصمیمی گرفته شود، نظرتان را حتماً مطرح کنید.
۸. برای خودتان کاری انجام دهید. یک کاری که همیشه دوست داشتید انجام دهید، اما از اینکه کسی دیگر دوست نداشته باشد می‌ترسیدید آنرا انجام دهید.
موهایتان را رنگ کنید. ظاهرتان را تغییر دهید، به تعطیلات بروید، یا به تماشای آن فیلمی بروید که فقط خودتان دوست داشتید و هیچکس دوست نداشت ببیند.
هر کاری که می‌کنید، آن را فقط بخاطر خودتان انجام دهید، بدون اینکه نگران باشید که دیگران چه فکر می‌کنند.
یادتان باشد که حتماً باید کارهایی باشد که دوست داشته باشید واقعاً برای خودتان، بدون در نظر گرفتن فکر دیگران، انجام دهید. نظرات دیگران یک فاکتور در زندگی ماست اما نباید عامل تعیین‌کننده باشد.
۹. مصالحه کنید. نه افراط خوب است نه تفریط. نباید آنقدرها هم خودخواه شوید. درواقع آنهایی که پی خوشنود کردن دیگران هستند، اعتمادبه‌نفس پایینی دارند. سعی کنید مهارت‌های مراقبت از خود را یاد بگیرید.
می‌توانید به حرف‌های دیگران گوش کنید اما نهایتاً انتخاب خودتان را داشته باشید. سعی کنید تعادل را حفظ کنید!
گاهی‌اوقات نیاز دیگران باید اول قرار گیرد. وقتی تعارض نیازها و خواسته‌ها در میان است سعی کنید راه‌حلی پیدا کنید که هر دو نیاز را در نظر بگیرد.

نکات

• چند مورد از بارزترین علائم اینکه اسیر خوشنود کردن دیگران هستید عبارتند از: فردی منفعل یا خشن هستید که معمولاً روابطتان بده‌بستان ندارد. به نظر می‌رسد هیچوقت لذتی ندارید. مداوم در حال کنترل شدن یا کنترل کردن هستید. معمولاً بدون هیچ دلیلی در عجله هستید.
• هیچوقت فکر نکنید که اگر نتوانید کسی را خوشنود کنید، دنیای اطرافتان فرو می‌پاشد. همیشه می‌توانید دوستان تازه‌ای پیدا کنید. اگر دوستی که سعی در خوشنود کردنش داشتید، شما را بخاطر اینکه خوشنودش نکردید، ترک کرد، او دوست شما نیست و نبودن او برایتان بهتر است. اما درها را باز بگذارید تا اگر متوجه اشتباه خود شد، بتواند برگردد.
• در برخی موارد داشتن عادت خوشنود کردن دیگران یکی از نشانه‌های وابستگی است.
• باید قاطع و استوار باشید. اگر این عادت از ابتدا با شما بوده است، غلبه بر آن چندان آسان نخواهد بود. باید آگاهی خود نسبت به رفتارهایتان را افزایش دهید تا بفهمید کی مشغول راضی نگه داشتن دیگران هستید تا ترمز کنید. به مرور زمان عادت می‌کنید انعطاف‌پذیرتر باشید.
هشدارها
• برخی ممکن است سخت این خودِ جدید شما بپذیرند یا با آن کنار بیایند. از اینکه خودتان هستید عذرخواهی نکنید اما با آنها با ملایمت برخورد کنید.
• شاید بعضی خودِ جدید شما را رد کنند یا نپذیرند. بااینکه ممکن است تغییر کردن در ابتدا ترس داشته باشد اما بدانید که بقیه هم ممکن است همینطور باشند و درک نکنند که رد کردن آنها بیشتر از اینکه به هدف شما باشد به هدف خودشان است. همانطور که شما ممکن است امیال آنها را رد کرده باشید، آنها هم ممکن است امیال خود یا شما را در مقابل رد کرده باشند چون فکر می‌کنند اینطور برای هر دو شما بهتر است. با این افراد باید صبور باشید. همانطور که توانستید بفهمید که تغییر چیز ترسناکی نیست، دیگران هم به موقع این را می‌فهمند. شما می‌توانید با غلبه بر ترس‌هایتان، به دیگران هم انگیزه دهید خود را‌ آرام کرده و با ترس‌هایشان بجنگند.
• برای تصمیم برای تغییر خود، دیگران را مقصر نبینید. نگویید، «به خاطر تو باید این کار را می‌کردم!» یادتان باشد این شمایید که تصمیم به تغییر دادن خود دارید.
• ابراز احساساتتان نیازمند این است که ابتدا خودتان از آنها آگاهی یابید که نیاز به تمرین آگاهانه و مداوم دارد.
• سعی در راضی نگه داشتن دیگران باعث می‌شود در معرض سوءاستفاده دیگران قرار گیرید به همین دلیل باید تمام تلاشتان را برای تغییر دادن این وضعیت به کار گیرید.

چطور دیگران برایم مهم نباشند و برای خودم زندگی کنم