چطور رابطه خراب شده با نامزد یا همسرم را درست کنم
وقتی رابطه ای به هر دلیل با مشکل مواجه شود،اولین چیزی که ضربه می بیند، اعتماد و اطمینانی است که پایه های محکم یک رابطه را تشکیل می دهد و وقتی این دیوارها آسیب ببینند یا فرو بریزند، نخستین چیزی که برای بازسازی آن لازم است، زمان است. وقتی مشکلی در رابطه به وجود می آید، مثلا خیانت یکی از طرفین اتفاق می افتد، نمی توان از شخص آسیب دیده انتظار داشت خیلی زود مشکل را پشت سر بگذارد؛ چراکه زمان برای جبران و ترمیم این رابطه نیاز است.
همچنین بدانیم در مدتی که طرفین به یکدیگر زمان می دهند، هرکس باید به طور فردی مشکل را بررسی کرده یا کسی را داشته باشد که بتواند به او کمک کند. در این مدت نیز روابط باید عادی شود تا از شدت خشم و هیجان دو طرف، به ویژه شخص آسیب دیده، کم شود. درکنار آن لازم است به مشاور یا متخصص مراجعه شود؛البته اگرهر دو با هم به مشاور مراجعه کنند، قطعا نتیجه بهتری می گیرند والبته یادمان باشد که گذشت زمان هم عامل بسیار مهمی است.
افزایش مهارت های ارتباطی
لزوم حل مسئله و برقراری ارتباط موفق بعد از شکست در رابطه بیشتر احساس می شود؛ اینکه دو طرف مراقب ارتباط خود باشند و راه های مختلف برای رسیدن به نتیجه بهتررا امتحان کنند،بسیار مهم است. ولی وقتی مشکلی درارتباط به وجودمی آید، حتما برای رویارویی با مشکل و به حداقل رساندن آسیب های جانبی آن به مهارت احتیاج داریم؛خوب گوش کردن نیز یکی از مهارت های مهم اجتماعی است. وقتی ما حرف های طرف مقابل را فقط می شنویم، اما توجه لازم را نداریم، طبیعی است که نتوانیم طرفمان را درک کنیم؛چون متوجه خواسته های واقعی او نمی شویم؛بهتر است سعی کنیم با توجه به شناختی که از طرف مقابل داریم، متوجه رفتار او بشویم؛نه اینکه فقط تعبیر خود را داشته باشیم.افراد باید بتوانند معنای جدیدی به گفته هایی که از همسرشان می شنوند، بدهند و لزوما همان برداشت های قبلی را نداشته باشند.
تمرکز بر خود
بهتر است وقتی مشکلی پیش می آید، همسران ابتدا بیشتر بر رفتارخود تمرکز کنند، نه طرف مقابل تا شناخت بیشتری از خود داشته باشند.در واقع ما باید ببینیم وقایع و اتفاقات چه تاثیری بر ما می گذارند وچه چیزی باعث می شود به اصطلاح از کوره دربرویم و حالمان بد شود.اگر بتوانیم بادقت و باحوصله جوابی برای این سوالات پیدا کنیم،بهترو بیشتربانقاط ضعف و قوت خودآشنامی شویم و کمک زیادی به بهبود رابطه مان خواهیم کرد.
چگونه در رابطه تصمیم درست بگیریم
درواقع با این روش ما توانایی پیدا می کنیم تا به مسائل بعدی بهتر بپردازیم و نیز قادریم معانی و مفاهیمی را که قبلا در ذهنمان نقش بسته و باعث آزار و اذیت ما شده بود، تغییر دهیم؛ زیرا گاهی ما پیش فرض هایی در ذهن خود داریم که نمی گذارند از زندگی لذت بیشتری ببریم و مدام ما را آزار می دهند.
پذیرش واقعیت
وقوع برخی حوادث در زندگی گاهی آن قدر سخت و دور از انتظار است که پذیرش را برای ما بسیارسخت میکند،ولی باید بدانیم که هرقدر دیرتر آن را بپذیریم، دیرتر به نتیجه می رسیم؛ البته این کار آسان نیست و بهتر است حتما از مشاور و متخصص در این زمینه کمک بگیریم؛مثلا اگر مشکل ما در ارتباط، خیانت طرف مقابل باشد، حتما باید روی عزت نفس خود بیشتر کار کنیم تا بپذیریم وقتی کسی به ما خیانت میکند، لزوما به این معنا نیست که دیگر ما را دوست ندارد یا ما به اندازه کافی خوب و دوست داشتنی نبوده ایم و باید بدانیم گاهی بعضی افراد به دلیل مشکلاتی که خود دارند، دست به چنین کارهایی میزنند.
بازسازی و ترمیم
اینکه زمان بازسازی و ترمیم یک رابطه بعد از وقوع یک حادثه و شکست به چه شکل خواهد بود و چقدر طول می کشد، بستگی به عوامل بسیاری دارد؛میزان آسیب، زمانی که از آن گذشته، میزان درگیری و شدت آسیبی که به رابطه وارد شده و …مشخص میکنند که تا چه حد می توان اعتماد را باز سازی کرد، اما این را هم فراموش نکنید که خواست افراد و تلاش دو طرف عامل بسیار مهمی در اثربخشی و نتیجه گرفتن ازیک رابطه خواهد بود. بعضی افراد خیلی دیر به نتیجه می رسند، ولی شاید بتوانند با اعتمادی بیشتر از قبل به رابطه برگردند. اما شکست در بعضی خانواده ها هیچ راه بازگشتی برای آن ها باقی نمیگذارد و با فروپاشی دیوارهای اعتماد، افراد دلیلی برای ترمیم آن نمی بینند.
پیشینه و واکنش نسبت به مشکلات
میزان اعتماد افراد، معمولا رابطه مستقیمی با تجربه و پیشینه ای دارد که افراد ازقبل نسبت به مشکل موجود داشته و تجربه کرده اند؛ولو به شکلی متفاوت؛مثلا شاید بعضی افراد از زمان کودکی فکر می کردند پدر و مادر در حق آن ها خیانت میکنند و این واژه برای آن ها معانی مختلفی دارد؛یعنی همین که مادر و پدر به آن ها توجه لازم را نداشتند و به نوعی حقشان را ادا نمی کردند،آنان را در مقایسه با دیگران آسیب پذیرترمی کرد و شاید هم ندیدن توجه کافی با واژه خیانت یا ترک و طرد در ذهن آن ها شکل گرفته و بدین ترتیب طبیعی است که در ارتباط زناشویی گاهی هر بی توجهی و غفلت از نیازهای یکدیگر را خیانت تلقی کنند. رویارویی کسانی که وابستگی عاطفی زیادی به طرف مقابل دارند نیز با این موضوع سخت ترخواهد بود. درواقع وقتی ارتباط عاطفی محکمی بین دو نفر وجود داشته باشد،وقوع هر نوع مشکل بیشتر آن ها را آزار خواهد داد.
مذاکره،بررسی دوجانبه و اطمینان
بعد از طی زمانی که دوطرف به همدیگر می دهند تا آرام تر شوند اگر به نتیجه رسیدند که میتوانند رابطه را ادامه دهند، باید زمانی را هم اختصاص دهند تا مشکل را با کمک یکدیگر بررسی کنند. در این هنگام باید برای صبر و فرصتی که برای ترمیم رابطه به همدیگر می دهند سپاسگزار باشند و همدیگر را برای اتفاقات خوبی که بعد از وقوع مشکل افتاده است، ستایش کنند؛همچنین در این هنگام افراد به همدلی یکدیگر نیز بسیار احتیاج دارند؛مثلا باید به همدیگر حق بدهیم و درک کنیم که مشکل موجود تا چه حد توانسته باعث آزار ما شود.
افزایش اعتمادبه نفس نیز برای حل مشکل بسیار مهم است. وقتی شخص اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی داشته باشد،هنگام بروز مشکل کمتر آسیب می بیند و بهتر می تواند با مسائل کنار بیاید. برای افزایش اعتمادبه نفس در رابطه، شخص بایدببیند چه چیزهایی باعث می شود نتواند به خودش اعتماد کند و درعوض هراس و بیم بر او چیرهمی شود. گاهی پیدا کردن این مشکلات به تنهایی ممکن نیست و لازم است شخص حتمااز متخصص، مشاور یا شخصی آگاه کمک بگیرد.