چطور مطمئن باشیم که ازدواجی موفق خواهیم داشت
بی برنامه دل به جاده نزنید
بنابراین هرقدر معیارها، دید، بینش و درک فرد برای انتخاب همسر عمیق تر باشد، پدیده شانس کمرنگ و کمرنگتر می شود درصورتی که اگر کاملا بی برنامه دل به جاده بزنید و شروع به رفتن کنید درواقع خود را به شانس و اقبال سپرده اید.
دختران و پسران جوان نباید به دیدگاههای کلیشه ای قدیمی بها دهند و باید با تغییر نگرش و عمیقر نگریستن به انتخابهایی همچون ازدواج جوانان را به سمتی هدایت کنیم که پدیده شانس را در زندگی به حداقل رسانند و دیگر خود را بدشانس یا خوش شانس تلقی نکنند.
وقتی شانس برنامه های شما را زیرورو میکند
مژگان نیکنام دکترای روانشناسی بدشانسی را همچون عبارت دستم نمک ندارد تصوری کلیشه ای قدیمی دانست و گفت: این تصورات نسل به نسل منتقل شده و روی ذهن جوانان اثر گذاشته است، البته نمی توان به طور کلی پدیده شانس را نادیده گرفت.
وی با اشاره به پدیده شانس افزود: ممکن است بعد از برنامه ریزیهای درست و به جا ناگهان در مسیر با مواردی برای تغییر برنامه روبه روشویم و در نهایت اسمش خوش شانسی یا بدشانسی گذاشته می شود.
به راحتی بر بدشانسی می توان غلبه کرد
این دکترای روانشناسی اظهار داشت: هرچند که بسیاری از جوانان شرط شانس را در ازدواج و داشتن زندگی ایده آل بسیار تاثیرگذار می دانند اما درصورتی که ازدواج با انتخابی دقیق و براساس معیارهای اصولی صورت گیرد می تواند تاثیر شانس را به حداقل رساند و بقول جوانان بیشتر خوش شانسی رخ دهد یا بدشانسی.
وی با اشاره به انتخاب دقیق براساس معیارهای اصولی بعنوان نکته ای که همواره به جوانان گوش زد می شود، افزود: وقتی اصول تربیتی صحیح از ابتدای دوران کودکی تا جوانی از جانب خانواده ها پیاده و به دختر و پسری که در سن نوجوانی و جوانی هویت، ویژگی و معیار پیدا میکند ابتدا در خانواده و سپس در جامعه و فرهنگ آموزش های صحیح ارائه شود مطمئنا جوان به معیارهای کامل برای ازدواج دست می یابد و شانس، آخرین نقطه و گزینه زندگی وی خواهد شد.
مسئولیت اشتباه شما با شانس نیست
نیکنام بیان کرد: البته ممکن است فردی با تمام اصول و معیار صحیح زندگی خود را تشکیل دهد اما اندکی بعد در زندگی با مشکلی مثل بیماری یکی از زوجین روبه رو شود که آن هم به تعهد زوجین نسبت به یک دیگر بر می گردد و آن را محک می زند.
وی با بیان اینکه هرفردی با بینش و نگاه خود می تواند شانس را در انتخابش به حداقل برساند، ادامه داد: وقتی از دختر یا پسری که بعد از مدتی در زندگی مشترک با مشکلات عمده مواجه شدن، اصول اولیه و مراحل ازدواجشان را می پرسیم مطمئنا به این مسله پی می برند که در جایی مرتکب اشتباه شدند و نباید مسئولیت اشتباه خود را به گردن شانس بی اندازند.
به گفته وی، معیارهای اصولی پدیده شانس، بخت سیاه و سفید را تقریبا به مراحل آخر و حداقل تاثیر می رسانند.
بهانه هایی که دست شانس سپرده می شوند
نیکنام اظهار داشت: در عمده کشورها برای ازدواج آقایان خواستگاری می روند و از این بابت معمولا آنها حق انتخاب بیشتری دارند در این فرآیند خانم ها باید صبر کنند و از بین کسانی که به خواستگاری می روند بهترین گزینه را بعنوان همسر آینده خود انتخاب کنند.
وی افزود: اینکه خانمها به اولین یا دومین خواستگار خود به این بهانه که ممکن است دیگر کسی انتخابشان نکند جواب مثبت می دهند اشتباه است و آنها باید انتخاب خود را بر معیارها متکی کنند تا اینگونه حق انتخاب خودشان را هم بالا ببرند.
به گفته نیکنام همین بهانه برای ازدواج باعث اننتخاب سطحی می شود و درواقع فرد شانس را به زندگیش راه می دهد. آن زمان است که وقتی مشکلی رخ دهد خود را بدشانس و اگر به دورانی ایده آل برسد خود را خوش شانس می پندارد از این رو هرگز نباید خود را به شانس و اقبال بسپاریم.
آیا انسانهای هم فرکانس یکدیگر را جذب میکنند؟
این دکترای روانشناسی در پاسخ به این سوال که آیا درست است که انسانهای هم فرکانس یکدیگر را برای ازدواج جذب میکنند، گفت: اینکه موجی از یک فرد به فرد دیگر منتقل شود و سپس آن دو همدیگر را برای ازدواج انتخاب کنند فرآیند پاراسایکولوژی یا همان شبه روانشناسی می گویند و علم هنوز تبیین درستی برای آنها ندارد.
وی ادامه داد: از آنجا که روانشناسی یک علم است نمیتوانند خودش را درگیر این موضوع کند و جوابی برای این موضوع ندارد که وقتی فردی به فرد دیگر انرژی مثبت دهد آن دو به یکدیگر جذب می شوند. شاید در آینده تبیین علمی پیدا کند اما درحال حاضر گزینه انتخابی برای ازدواج در حیطه روانشناسی محسوب نمی شود.

چطور مطمئن باشیم که ازدواجی موفق خواهیم داشت