چطور میتوانم به فردی که خیلی مضطرب شده کمک کنم
به عزیزانی که احساس شدید استرس دارند، دقیقا چه چیزی می توان گفت؟ چگونه می توانید احساس بهتری به آنها بدهید در حالی که خودتان از واقعیت درون آنها خبر ندارید؟
این موضوع احتمالا یک چالش به نظر می آید ولی واقعیت این است که اختلالات اضطرابی با یکدیگر ارتباط پذیرتر از آنچه که شما فکر میکنید، هستند. برای کسانی که با اختلال اضطراب مشکلی ندارند شاید درک این موضوع که در داخل ذهن صدها میلیون فرد مضطرب در دنیا چه می گذرد، سخت باشد.
این احساسات انسانی است که همه ما تجربه می کنیم و ممکن است که برای بعضی از مردم به عنوان ترس عمیق و یا نوعی اضطراب و برای برخی دیگر، چیز دیگری آشکار شود.
ترس چیزیست که همه ما تجربه می کنیم پس بنابراین هنگامی که با شخص مضطرب صحبت می کنیم، همه چیز فقط در مورد پیوند و درک آنهاست.
راه کلیدی برای ارتباط و پیوند با فرد مبتلا به اضطراب، پشتیبانی و حمایت بدون قضاوت است.
عزیزان ما ممکن است فکر کنند که با آرام کردن و یا کوچک شمردن مسائل فرد مضطرب ، به او کمک میکنند ولی واقعیت این است که چنین گفتاری به تشدید حال آن فرد منجر می شود و سلامت روانی او را بیشتر به خطر می اندازند.
پس چه باید انجام داد و گفت؟
“در مورد تجربه ات بیشتر به من بگو
نزدیک شدن به عزیزی که در شرایط اضطراب به سر می برد، نیاز به احساسات متمایزی دارد. یک روش برای نزدیکی به ایشان طرح پرسش هایی است که به آنها احساس باز و راحت بدهد.
اگر واقعا میخواهید به کسی کمک کنید، روش شما باید این باشد که از خود بپرسید چگونه می توانید این فرد را حمایت کنید و اجازه دهید که او به شما در مورد تجربه اش و دلایل بدست آوردن این تجربه بگوید. سپس با او، از راهی آرام، در مورد اضطرابش به روش های متفاوت بپرسید و با ارائه پشتیبانی خود با وی در مورد طرز تفکرش و تضاد با واقعیات صحبت کنید.
بسیار متاسفم که داری اینو تحمل می کنی
یکی از چالش های پیش روی اختلال های اضطرابی و هراس، سازگاری با حملات هراس و احساس مضاعف ترس است. اگر شما تا به حال این احساس را تجربه نکرده اید (که حتی می تواند منجر به ناتوانی جسمانی شود) احساس همدردی و نزدیک بودن به فرد می تواند بسیار کمک کننده باشد.
بدترین کاری که می توانید انجام دهید این است که وحشت کنید و بر هیجانات سطح بالای فرد بیافزایید.
اینکار مانند چوب زیر آتش گذاشتن است. بنابراین دستپاچه نشدن بهترین کمک است
تقصیر تو نیست
این موضوع بسیار حائز اهمیت است که تجربه ای که فرد مضطرب در حال کسب آن است، حقیر شمرده نشود. پشتبانی از او بدین معناست که به حرفایش گوش دهید و تلاش کنید که وی را درک کنید. به منظور رسیدن به این سطح از درک، می باید آنچه را که در حال گذر از آن هستند معتبر شمارید.
با این حال مهم است تشخیص دهیم که درد و رنج بدون اضطراب هم می تواند وجود داشته باشد.
مراقب باشید که شریک ترس او واقع نگردید. درک کردن فرد مضطرب بدین معنا نیست که باید همراه با وی بترسیم، به طوری که بیشتر مواقع افراد خانواده این کار را انجام می دهند. این موضوع تنها باعث می شود این ایده به وجود آید که چیزی برای ترسیدن وجود دارد.
باید برایت خیلی سخت باشد
عباراتی مانند؛ “برایت واقعا باید سخت باشد” یا “خواهش می کنم به من بگو چه میتوانم برایت انجام دهم” یک عامل مهم برای هنگامیست که پشتیبانی خود را اهدا میکنید.
هنگامی که عزیزان ما واقعا نیاز به لحظاتی دارند که بر شانه ای سر بگذارند یا آنچه که برایشان به وجود آمده بیان کنند، ما با تمام وجود و از صمیم قلبمان می خواهیم که کاری برایشان انجام دهیم.
همدردی می تواند تفاوت بسیار زیادی برای کسانی که مضطرب هستند ایجاد کند.
یک جمله همدلانه کمک میکند که فرد مضطرب برای مبارزه با اضطراب خود، کمی احساس آرامش نماید و این موضوع نشان دهنده درک سلیم است.
سکوت
هنگامی که شخص مضطرب، آرام می شود آنچه به او گفته می شود دیگر مهم نیست، بلکه مهم چگونگی پشتیبانی شماست. بعضی اوقات اعمال ساده ای مانند گوش فرادادن می تواند بیش از اندازه خوب و مناسب باشد. با تمایل هر چه تمام تر وقتتان را به او اهدا کنید. این نادیده گرفتن زمان بین دو نفر بسیار حائز اهمیت است. گاهی اوقات مفیدترین چیزی که می توان به شخص مضطرب ارائه کرد؛ گوش دادن همراه با سکوت، به تجارب اوست.
هرگز پیشنهاد و راهکار ارائه ندهید و در نهایت برای کمک اساسی و از بین بردن اضطراب طرف مقابلتان، ارجاع او به مشاور بهترین کمک می باشد.