چطور میتوانم عشق اول خودم را فراموش کنم و شاد باشم
▪ عشق اول عشق فراموش نشدنی
اینکه آدم چه سنی برای اولین بار احساس کنه عاشقه خیلی اهمیت داره ، ما در دوران زندگی سبکهای مختلفی با حس و احوال مختلفی از عشق به جنس مخالف را تجربه می کنیم ، از همان دوران کودکی ممکن است به همبازی جنس مخالفمان علاقه و حس متفاوتی پیدا کنیم ، هر کاری می کنیم تا خودمان را به او ثابت کنیم و نظر او را جلب کنیم ، بالغ می شویم و متوجه نیاز های ج.ن.س.ی می شویم و نیاز های عاطفی را جدی تر در نظر میگیریم و حسیم تفاوت نسبت به دوران کودکی ارت جربه می کنیم ، وارد دانشگاه می شویم و دوباره حس جدید و البته عمیق تر
اولین جنس مخالف دوران کودکی که حس دوست داشتن بهش داشتیم،اولین جنس مخالف دوران بلوغ که حس دوست داشتن بهش داشتیم،اولین جنس مخالف بعد از ۲۰ سالگی یا در دانشگاه که حس دوست داشتن بهش داشتیم این اولین ها تا آخر عمر در ذهنمان می مانند چون در هر مرحله حس جدیدی رو برای اولین بار تجربه کردیم
▪ اصل پذیرش
وقتی در کودکی خواسته ای داشته باشید با هر ابزاری که شده ( گریه-قهر کردن- پرخاشگری و… ) که عملا همگی غیر منطقی هستند در تلاشید تا به آن خواسته برسید ، وقتی بالغ می شوید خواسته هایتان بزرگتر میشود اما برای رسیدن به آنها در می ایبید که با قهر کردن و گریه کردن و … نمی شود به آنها رسید ، این اولین گام برای پذیرش است ، یک انسان بالغ باید اصل پذیرش را در خود تقویت کند شما برای رسیدن به آن دختر تلاش کردی ، آن چیزی که دست خودت بود را انجام دادی و چقدر خوب که باعث شد الان جایگاه بهتری نسبت به قبل داشته باشی در حقیقت به نوعی باید از پدر آن دختر خانم تشکر هم بکنید که با سختگیری باعث شدند شما برای علاقه ای که به دخترشان داشتید تلاش کنید و موقعیت بهتری بدست بیاورید ، اما اصل پذیرش رو در نظر نگرفتی ، باید بپذیرید که در زندگی گاهی تلاش می کنید و به نتیجه ای که دوست دارید نمی رسید اما این بدان معنا نیست که دیگر دنیا به آخر رسیده
▪ نحوه برخورد با وقایع مهم در زندگی
شما با ناکامی هایتان نباید احساسی رفتار کنید ، شاید شما حس متفاوتی را با آن دختر خانم تجربه کردید اما وقتی از احساس صحبت می کنید یعنی امکان تجربه سطح بالاتر آن ممکن است ، شما دختری را می خواستید تلاش کردید و به نتیجه نرسیدید ، آیا دنیا به آخر رسیده ؟ بپذیرید و واقع بین باشید مرور آنچه در گذشته اتفاق افتاده کمکی به شما نمی کند ، شما گذشته را که نمیتوانید تغییر دهید پس به آینده فکر کنید ، شما می توانید حس جدیدی را تجربه کنید و نباید خودتان را از این فرصت محروم کنید ، منتظر نمانید تا اوضاع خود به خود تغییر کند ، خودت باید اوضاع رو تغییر بدی ، با واقع بینی اگر مسائل را احساسی دنبال کنید بارها و بارها ضربه می خورید ، آن دختر خوب یا بد ، تلخ یا شیرین روزگاری در زندگی شما نقشی داشت ، شما هب هسم خودتان تلاشتان را کردید به هر دلیلی نشد شاید به هدف اصلیتان که همان دختر بود نرسیدید اما در عوض موقعیت و جایگاه بهتری پیدا کردید تا پله ای باشد برای رسیدن به فردی دیگر پس با افسوس خوردن و فکر به گذشته نمیتوانید آینده را بسازید ، اکثر کسانی که در اطرافیت می بینی از این نوع شکستها داشته اند ، اما اطمینان به شما می دهم روزی در کنار کسی خواهی بود که می گویی چقدر خوب شد که آن رابطه بهم خورد ، چقدر خوب شد که پدر آن دختر سختگیری کرد