چطور می توان همسر مناسبی انتخاب کرد از دیدگاه های دینی
انتخاب همسر، سنگ زیربنای یک زندگی موفق است و اکثر شکست ها در زندگی مشترک، از بناگذاری نامناسب این سنگ زیرین ناشی میشود. اینکه یک زندگی شیرین پس از مدتی به تلخی و سردی میگراید، این دریافت ویران گر هر یک از زوجین را در متن خود دارد که «ما اصلاً برای هم مناسب نبودیم»، یعنی به این نتیجه میرسند که در مرحله ی «گزینش» اشتباه کردهاند. روان شناسان و متخصصان خانواده معتقدند که هر اندازه زن و مرد قبل از ازدواج، اطلاعات صحیحتر و دقیقترى نسبت به یک دیگر داشته باشند، بهتر میتوانند موفقیت و یا شکست زناشویى خود را پیشبینى نمایند. در این راستا روان-شناسان و متخصصان خانواده، – ناصحان خیراندیشی که راهنمایی نسل جوان را وظیفه ی خود میدانند و برای رهایی دختران و پسران جوان از یک زندگی سرد و بیروح و یا یک جدایی اجتنابناپذیر، دل میسوزانند – آنان را به ریشههای مشکلات احتمالی توجه دادهاند و از این طریق سعی کردهاند که اشتباهات را به حداقل ممکن کاهش دهند. یکی از مهم ترین این موارد «انتخاب مناسب همسر» است. قبل از هر چیزی لازم است همسری را که برای زندگی آینده انتخاب میکنیم به خوبی بشناسیم.اگر این انتخاب درست و هشیارانه صورت بگیرد، مشکلات بعدی که خواهناخواه در هر زندگی به وجود خواهد آمد، با درایت و گذشت برطرف میشود؛ زیرا در صورت انتخاب صحیح، زندگی مشترک بر این باور عمیق تکیه خواهد داشت که «اصل تصمیم در مورد شروع زندگی مشترک و انتخاب همسر، درست بوده است» یعنی پشتوانه ی زندگی، یک تصمیم درست و منطقی و یک انتخاب آگاهانه بوده است و ستون محکم این زندگی هرگز فرو نخواهد ریخت. به هر حال، باید توجه داشت که انتخاب همسر، غیر از انتخاب لباس و یا گزینش نوکر و کلفت است. شخص با انتخاب همسر میخواهد یک شریک در زندگی خانوادگی برای خود برگزیند؛ شریکی که تا پایان عمر همراه و همراز او باشد و از مصاحبت با او لذت ببرد. میخواهد او را شریک مال و زندگی خود و مهمتر از همه، محرم اسرار خویش نماید. از اینرو، عقل سلیم حکم میکند که انسان درباره ی همسر آیندهاش تحقیق کند و از هرگونه عجلهکاری و اغماض در جوانب قضیه بپرهیزد. باید ویژگیهای اخلاقی و روحی همسر مورد انتخاب را بشناسد و بنگرد که چه کسی را برای همسری برمیگزیند. ازاینرو، مرحله ی بررسی و شناخت جهت گزینش همسر، اهمیت به سزایی در زندگی انسان دارد؛ زیرا تجربه نشان داده که منشأ بیشتر اختلافات خانوادهها و طلاق ها، شتاب زدگی در انتخاب همسر بوده است. بنابراین، پیشوایان معصومعلیه السلام درباره ی این امر خطیر و سرنوشتساز دستور دادهاند که هنگام انتخاب همسر، ابتدا وضو بگیرید و دو رکعت نماز به جای آورید و آنگاه از خداوند مهربان درخواست نمایید که همسری شایسته که از لحاظ اخلاق و پاک دامنی و نگهداری مال و آبرو سرآمد است، نصیب شما گرداند و سپس به سراغ انتخاب همسر بروید.۱ این دستور معصومعلیه السلام بیان گر این است که فکر و اندیشه ی انسان به تنهایی کافی نیست، باید در این امر مهم به حق تعالی پناه برد و از او استمداد نمود. شریعت اسلام برای گزینش همسر معیارها و ضوابطی را معین کرده است. در این نوشتار مختصر سعى شده، اصولى ترین معیارها و ملاک هاى انتخاب همسر شایسته، به جوانان عزیز معرفى شود تا به گونهاى همسر برگزینند که با یک دیگر «همتا» و «متناسب» باشند، و زندگى مشترکشان بهتر، سالمتر، پرجاذبهتر، شیرینتر و باصفاتر گردد: شرایط و ویژگیهاى فردى اصالت و نجابت خانوادگی خانه و خانواده، نخستین محیط اجتماعی است که کودک را تحت سرپرستی و حضانت قرار میدهد. از این رو، بیش از سایر محیطهای اجتماعی، در رشد و تکامل فرد تأثیر دارد. کودک پیش از آن که از اوضاع اجتماعی خارج متأثر گردد، تحت تأثیر خانواده قرار میگیرد.آغاز بیشتر عادت ها، نظریات و عقاید فرد از خانه شروع میشود که این موضوع اهمیت تأثیر خانواده را بسی روشن خواهد ساخت. عادت هایی از قبیل: طرز غذا خوردن، سخنگفتن، راه رفتن، رفتار با دیگران، همچنین نظر فرد نسبت به حقوق دیگران و …، همه را شخص از محیط خانه و خانواده کسب میکند. اصالت و شرافت خانوادگى زن و مرد، یکى از اساسى ترین ملاک هاى ازدواج، به-ویژه در جوامع اسلامى است. کلمه ی اصالت از اصل گرفته شده و اصل به معناى ریشه آمده است. یعنى زن و مرد از خانوادههایى باشند که داراى اصل و ریشهاند.شناخت خصوصیات و وضعیت تربیتى و فرهنگى خانواده ی همسر آینده، در ایجاد تفاهم بین زوجین در زندگى، نقش اساسى را ایفا میکند و میتواند ملاک قابل اعتمادى براى چگونگى تربیت فرزندان و ارتباطات متقابل در زندگى زناشویى تلقى شود. توصیههاى اسلام در این باره آن است که تا حد امکان، خانواده ی همسر، پاک و عفیف باشند؛ زیرا اخلاق و رفتار خانواده، جنبههاى عقلى – از لحاظ قوت و ضعف هوش – و زمینههاى اعتقادى آن، در زندگى نسل جدید اثر میگذارد.از دیدگاه قرآن، زنان فقط وسیله ی ارضاى غریزه جنسى نیستند، بلکه آفریدگار جهان آنان را به گونهاى آفریده که وسیلهاى براى بقاى نسل و حفظ حیات نوع بشر و مرکز ثقل پرورش و تربیت فرزندان صالح و شایسته باشند: «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ اَنّى شِئْتُمْ وَ قَدّموا لاِنْفُسِکُمْ؛۲ زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند؛ پس هر زمان که بخواهید، میتوانید نزد آنان بروید و (سعى نمایید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکى براى خود، از پیش بفرستید!»قرآنکریم در این آیه ی شریفه، زنان را تشبیه به کشتزار نموده، میفرماید: «نِسائُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ؛ زنان شما مانند کشت زاری برای شماها هستند». زیرا کشتزار است که بذر را پرورش میدهد و به ثمر میرساند. در این جا ممکن است این موضوع مطرح شود که اسلام نسبت به زنان بیاحترامی کرده و آنان را از مقام انسانی، تنزّل داده است، غافل از اینکه با طرح این مسئله معلوم میشود قرآن بقای نسل بشر را منوط به وجود زن میداند و معتقد است اگر زن نبود، بذر مردان بزرگی که تاریخ بشر و دنیا را عوض کردهاند، به ثمر نمیرسید. نطفه، (ماده ی اولیه ی تشکیل دهنده ی جنین) از جنبهها و خصایص وراثتى والدین و حتى اجدادش متأثر است. اگر آن ها ناسالم باشند، امیدى به اصلاح فرزند نیست؛ مگر در مواردى بسیار نادر.اگر خانواده را به درختى تشبیه کنیم، فرزندان به منزله ی بار و بر آن هستند و اگر به یک زمین تشبیه نماییم، فرزندان به منزله ی گیاهان آن هستند؛ و روشن است که هر درختى میوه ی سالم و شیرین نمیدهد و هر زمینى لاله و سنبل برنمىآورد! برخی از درختان میوه ی تلخ و ناسالم و بعضى از زمینها خار و خس میپرورانند. قرآنکریم دراینباره میفرماید: «والبلد الطیب یخروج نباته بأذن ربه و الذی خبثت لایخروج الا نکدا کذالک نصرف الآیات لقوم یتشکرون۳؛ گیاه سرزمین پاک به فرمان پروردگارش میروید، و در زمینهای ناپاک (گیاه آن) جز به سختی در نیاید، بدین سان آیهها را برای گروهی که سپاس میدارند گوناگون میکنیم.»و نیز در آیهای دیگر میفرماید: «مگر ندیدی خدا چگونه مثلی زد، سخن نیک همانند نهال نیک است که ریشهاش در زمین و شاخهاش در آسمان است، همیشه به اذن پروردگارش میوه میدهد. خداوند برای مردم این گونه مثل میزند تا شاید پند و اندرز گرفته، متذکر گردند.»۴ آرى، زمین شوره، سنبل برنیارد!.در خانوادههاى اصیل و شریف، کمتر اتفاق میافتد که فرزندان ناصالح و نانجیب پرورانده شوند و در خانوادههاى غیراصیل و ناصالح، کمتر اتفاق میافتد که فرزندان صالح و نجیب، پرورش یابند.اصالت و شرافت خانوادگى از آن رو حائز اهمیت است که میتواند در ردیف معیارها درآید و در بسیارى از موارد، به عنوان یک معیار اطمینانبخش مورد استفاده قرار گیرد. اخلاق نیکو هرچه علم و تکنولوژی رشد میکند، نیاز بشر به اخلاق افزایش مییابد و لازم است به موازات آن، دستورات عالی اخلاقی پیامبران، کاملاً مورد عمل و نظر قرار گیرد.دنیای علم و صنعت، گرچه وسایل و ابزارهایی در اختیار بشر میگذارد ولی درباره ی عدم سوء استفاده از آن ها هیچ گونه راه حلی ارائه نمیدهد.سیر صعودی آمار جرائم، جنایات، فساد، تبه کاری، قتل و خودکشی، متلاشی شدن خانوادهها و … بیان گر این حقیقت است که اخلاق، که فلسفه ی بعثت انبیاء است «انما بعثت لأتمم مکارم الاخلاق»۵ بر جامعه حکم فرما نیست. دانش و صنعت نمیتواند سعادت و آرامش بشر را تضمین و تأمین کند. استعمارگران، علم و صنعت را به نفع خویش استخدام نموده، میلیونها نفر را بیخانمان میکنند؛ چنان که حقوق حقه ی ملت های ضعیف را چه آسان پای مال میسازند و آنان را به خاک و خون میکشند…تنها عاملی که میتواند روح سرکش انسان و غرایز طوفانی و عصیان گر وی را مهار کند و علم و صنعت را در راه آرامش عمومی و زندگی مسالمتآمیز به کار اندازد، اخلاق واقعی است که از ایمان حقیقی به خدا سرچشمه میگیرد. یکی از ویژگیهای اساسی برای زندگی شاد، اخلاق نیک است. منظور از اخلاق نیک، تنها خندهرویی و خوش خلقی اصطلاحی نیست زیرا خندیدن و خنداندن و … در بعضی مواقع، نه تنها مطابق اخلاق نیست بلکه ضداخلاق است.اخلاق هر انسانى تأثیر مستقیم در زندگى او دارد. این تأثیر در محیط خانواده محسوس تر و نقشآفرینتر است؛ زیرا مسائل عاطفى در خانواده بر مسائل دیگر غلبه دارد و محیط خانواده بیشتر بر مبناى خصوصیات اخلاقى اعضاى آن شکل میگیرد تا عوامل دیگر. ازاینجهت، اگر اعضاى خانواده از اخلاقى نیکو بهرهمند باشند، محیط خانواده تبدیل به بهشتى سرورانگیز میشود و چنان چه به بداخلاقى خو گرفته باشند، همواره خود را در جهنّمى سوزان گرفتار خواهند دید. امام على(ع ) میفرماید: «بِحُسْنِ الاَْخْلاقِ یَطیبُ الْعَیْشُ۶؛ با خوش اخلاقى ، زندگى نیکو و مطلوب میگردد.»ملکات فاضله و اخلاق کریمه است که باعث نشاط و شادابی در زندگی شده، دشواری ها را برطرف و اضطراب ها و نگرانیها از بین میبرد. در مقابل، بداخلاقی جسم و روح انسان را فرسوده میکند و عامل مهم پیری زودرس است. پیامبر گرامى اسلام(ص) پیوسته در دعا چنین میفرمود: «اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُبِکَ… مِنْ زَوْجَهٍ تُشیبُنى قَبْلَ اَوانِ مَشیبى۷؛ خدایا! به تو پناه میبرم از همسرى که قبل از رسیدن پیرى، پیرم کند.» زندگى مشترک زناشویى، داراى فراز و نشیب هایى است که برخورد صحیح با آن ها نیاز به روحیهاى قوى و اخلاقى پسندیده دارد. زن و مرد اگر از این مزیّت، بهرهاى نداشته باشند، نمى توانند با تفاهم و همکارى متقابل بر مشکلات زندگى چیره شده، بار سنگین آن را به مقصد برسانند. چنان که یکی از طرفین از اخلاقى نیکو و رفتارى شایسته برخوردار نباشد، طرف دیگر هر چند خوش اخلاق هم باشد، زندگى به کامش تلخ خواهد شد. از آن جا که اصلاح صفات ناپسند، در صورت ریشهدار بودن آن ها، نیاز به تلاش طاقتفرسا و زمانى طولانى دارد، باید از همان ابتدا به صفات اخلاقى همسر توجّه کرد تا در سایه ی انتخاب همسرى خوشاخلاق، زندگى سعادتمندانهاى پى ریزى شود.به طور کلی منظور از اخلاق نیک، این است که انسان آراسته به صفات، عادات، خُلق و خوهاى پسندیده، فضائل، کمالات و اعمال و رفتار نیکو بوده، از صفات زشت، بیماری های اخلاقی و … دور باشد. زندگى زن و مرد در محیط خانوادگى احتیاج به اخلاق دارد زیرا تنها در پرتو قانون نمیتوان زندگى کرد. قرآنکریم از پیامبر گرامى اسلام(ص) به عنوان صاحب «خُلق عظیم» یاد نموده، میفرماید: «انک لعلى خلق عظیم؛۸ تو بر خلق و خوى بزرگى هستى.» خداى سبحان هیچ کس را به این عظمت نستوده است. در تبیین این محور مهم از رسولاکرم(ص) چنین نقل شده است: «معیار خُلق نیکو، خلق الله است۹؛ یعنى آن کسى خلق نیکو دارد که متخلق به اخلاق الهى باشد». نیکوترین نام ها و صفات، از خداست.۱۰ چه رنگى نیکوتر از رنگ خدایى. نیکوترین جلوهاى که انسان میتواند به خود بگیرد، مظهر جلوههاى الهى شدن است؛ اینکه انسان، خلیفه و جانشین صفات خدایى شود زیرا جانشین باید به نشانههاى خداوندی متصف باشد. اگر خداى متعال عطوف، رؤف، رحیم، علیم، کریم، عزیز، حکیم و غفور است، جانشین او نیز باید نشانى از این صفات داشته باشد. این ها جلوههاى صفات الهى است که در بنده ی مؤمن و خالص او تجلى نموده است. این اصل، نه تنها عامل تحکیم خانواده و زندگی زناشویی است، بلکه یکی از مهمترین عوامل برای تربیت نسل سالم، چه در دوران جنینی و شیرخوارگی و چه در دوران کودکی است. پی نوشت: ۱. وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۷۹. ۲- بقره/۲۲۳. ۳- اعراف/۵۸. ۴- ابراهیم/۲۴. ۵- سفینه البحار، ج۱، ص۴۱۰. ۶- شرح غرر الحکم و درر الکلم آمدی، ج۳، ص۳۲۸، دانشگاه تهران. ۷- وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲۲. ۸- قلم/۴. ۹- محجه البیضاء، ج۵، ص۹۰. ۱۰- نحل/۶۰. منبع :ماهنامه پیام زن،شماره۲۳۴