افراد باهوش بهترین رابطه را با آنهایی که دوستشان ندارند برقرار میکنند. در ادامه ۸ راهکار این افراد برای رابطه با کسانی که دوستشان ندارند را میآوریم:
آنها قبول دارند که قرار نیست همه را دوست داشته باشند.
گاهی ما در تله این تصور میافتیم که آدمهای خوبی هستیم. فکر میکنیم قرار است هرکسی را که با ما در ارتباط است دوست داشته باشیم؛ حتی اگر چنین اتفاقی نیفتد. این امر اجتناب ناپذیر است، شما با افراد بدقلقی روبرو خواهید شد که در مقابل طرز فکر شما قرار خواهند گرفت؛ افراد زیرک این را میدانند. آنها همچنین درک میکنند که اختلاف یا هم عقیده نبودن، نتیجه تفاوت در ارزشهاست.
کسی که شما دوستش ندارید، ذاتا انسان بدی نیست. دلیل اینکه از او خوشتان نمیآید این است که ارزشهای شما با او فرق دارد و این تفاوت، باعث قضاوت میشود. زمانی که بپذیرید به دلیل تفاوت ارزشها، همه شما را دوست نخواهند داشت و شما هم قرار نیست همه را دوست داشته باشید، این فهم میتواند برانگیختگی هیجانی را از این موضوع دور کند. و حتی منجر به این شود که با پذیرفتن این اختلاف نظر، بهتر با این افراد کنار بیایید.
افراد باهوش، نسبت به کسانی که دوستشان ندارند صبروتحمل نشان میدهند؛ نه اینکه نادیده گرفته یا مطرودشان کنند.
البته، ممکن است شما با انتقادهای پی در پی او خوار شوید، بابت جوکهای شرم آورش، دندانهایتان را به هم بسابید، یا از اینکه مدام دوروبر دختری میپلکد، سرتاسف تکان دهید، اما چیز بدی نیست اگر نسبت به کسی احساس محبت و علاقه کمتری داشته باشیم. به گفته ساتون، از نقطهنظر اجرایی، زیاد دوست داشتن افرادی که با آنها سروکار دارید، مشکل بزرگتری است نسبت به کمتر دوستداشتنشان.
او میگوید: شما به افرادی که نظرات متفاوتی دارند نیاز دارید و نباید از بحث کردن بترسید. اینها همان تیپ اشخاصی هستند که جلوی کارهای احمقانه در یک سازمان را میگیرند. ممکن است کار راحتی نباشد اما تحملشان کنید. اغلب همین افراد هستند که وادارمان میکنند تا بینشهای جدیدی پیدا کنیم و موفقیت گروه کمک میکنند. یادتان باشد، شما هم کامل نیستید، اما دیگران تحملتان میکنند.
با افرادی که از آنها خوششان نمیآید با نزاکت رفتار میکنند.
احساس شما به یک نفر هر چه که هست، او با عقاید و رفتارهای شما کاملا آشناست و تاحدود زیادی همان را به شما برخواهد گرداند. اگر با آنها با بیادبی رفتار کنید، آنها هم احتمالا تمام احترام و نزاکت را کنار گذاشته و با شما با بیادبی و گستاخی رفتار خواهند کرد. بنابراین، این وظیفه شماست که باادب و مهربان، منصف و متین باقی بمانید.
داشتن چهرهای با سیاست، مهم است. شما باید بتوانید به وضوح، مانند یک حرفهای و مثبت عمل کنید. با این روش، در برابرشان تسلیم و کوچک نشده یا در تله رفتار مشابه آنها نمیافتید.
توقعات خودشان را کنترل و مهار میکنند.
غیرمعمول نیست که افراد توقعات غیرواقعی از یکدیگر داشته باشند. ممکن است انتظار داشته باشیم دیگران دقیقا همانجوری رفتار کنند که ما میکنیم، یا در موقعیتی خاص، همان چیزی را بگویند که ما اگر بودیم میگفتیم. با اینحال، این توقعات غیرواقعی نیستند. مردم ویژگیهای شخصیتی اصلاح ناپذیری دارند که تا حدود زیادی چگونگی رفتار و واکنششان را مشخص میکند. اینکه از دیگران توقع داشته باشیم مانند ما رفتار کنند، یعنی خودمان را آماده ناامیدی و ناکامی کردهایم.
اگر همیشه دقیقا همان احساس همیشگی را نسبت به کسی دارید، انتظاراتتان را تااندازه مناسبی تعدیل کنید. بدین صورت شما از نظر روانی آماده خواهید بود و رفتار او شگفتزدهتان نخواهد کرد. افراد باهوش همیشه همین کار را میکنند. آنها تقریبا هیچوقت از رفتار کسی که دوستش ندارند متعجب نمیشوند.
آنها به درونشان توجه دارند و روی خودشان متمرکزند.
فرقی نمیکند شما تلاشی بکنید یا نه، بعضیها میتوانند همیشه ما را کلافه و خشمگین کنند. مهم است که یادبگیرید چگونه احساس درماندگیتان را هنگام مواجهه با کسی که رنجتان میدهد، کنترل کنید. بهجای اینکه فکر کنید این شخص چقدر آزاردهنده است، روی این متمرکز شوید که چرا شما چنین واکنشی دارید. گاهی چیزی که ما در دیگران دوست نداریم، همان چیزی است که درخودمان هم دوستش نداریم. ضمنا، آنها چنین رفتاری را خلق نمیکنند، فقط اجرایش میکنند.
محرکهایی را که ممکن است موجب بغرنج شدن احساساتتان شوند شناسایی کنید. سپس خواهید توانست از آنها اجتناب کرده، کمترشان کرده، و یا حتی واکنشتان را تغییر دهید. یادتان باشد: تغییر استنباط، رویکرد و رفتارخودتان راحتتر است تا اینکه از کسی بخواهید شخص دیگری باشد.
مکث میکنند و نفس عمیق میکشند.
بعضی از ویژگیها شخصیتی ممکن است همیشه کلافهتان کنند. شاید همکاری باشد که مرتبا مهلتهای سررسید را فراموش میکند، یا کسی که همیشه جوکهای زننده و ناجور تعریف میکند. بررسی کنید و ببینید چه چیزهایی ناراحت و کلافهتان میکنند و چه کسانی برانگیزاننده این حالات هستند. با این روش، میتوانید خود را برای چیزی که دوباره اتفاق میافتد آماده کنید.
اگر بتوانید مکث کرده و برخود مسلط شوید و به بخش روشنفکرانه مغزتان مراجعه نمایید، بهتر خواهید توانست گفتگو کنید و از قضاوت دور بمانید. یک نفس عمیق و یک قدم به عقب برداشتن، میتواند به آرامش و پیشگیری از واکنش تندتان کمک کند، بدین ترتیب میتوانید با قلب و ذهنی بازتر به جلو بروید.
نیازهای خودشان را به زبان می آورند.
اگر افراد خاصی مدام عصبیتان میکنند، به آرامی به آنها بفهمانید که رفتارشان یا طرز ارتباطشان مشکلی برای شماست. از زبان تهمت آمیز دوری کنید و در عوض سعی کنید از این فرمول استفاده نمایید وقتی تو …. من احساس …. برای مثال، وقتی در جلسه وسط حرف من میپری، احساس میکنم برای حرفهای من ارزشی قائل نیستی. سپس چند لحظه صبرکنید تا جوابشان را بشنوید.
ممکن است دریابید او نفهمیده که شما حرفتان هنوز تمام نشده بوده، یا همکارتان آنقدر درمورد ایده شما هیجانزده بوده که با اشتیاق وسط حرف شما پریده است.
بین خودشان و آنهایی که دوستشان ندارند فاصلهای میگذارند.
اگر همه این تکنیکها هم جواب ندهد، افراد باهوش بین خودشان و کسانی که ازآنها خوششان نمیآید، فاصلهای ایجاد میکنند. عذرخواهی کرده، بهانه بیاورید و به راهتان ادامه دهید. اگر در محل کار هستید، به اتاق دیگری بروید یا درانتهای دیگر میز کنفرانس بنشینید. با کمی فاصله، دورنما و همدلی خواهید توانست با افرادی که دوستشان دارید و همچنین با کسانی که دوستشان ندارید تعاملات داشته باشید.
البته، همه چیز آسانتر خواهد بود اگر میشد آنهایی را که نمیپسندیم از خود دور کنیم اما متاسفانه همه ما میدانیم که این نحوه زندگی کردن نیست.