چه می شود که انسان ناگهان نیاز به تغییر خودش را حس میکند
مراحل گوناگونی که افراد برای تعدیل رفتارهای گذشته و شکلگیری رفتارهای جدید پشت سر میگذارند. افراد بیشتر گرایش دارند که در طول این فرایند بارها به عقب یا جلو بازگردند تا اینکه تغییرات به طور کامل نهادینه شوند. الگوی تغییر رفتاری پروچاسکا میتواند دلیل دشواری این فرایند را روشن سازد.
مرحله آگاهی اولیه
نخستین مرحله جایگاهی است که فرد احتمالا به تغییر رفتاری که مایل است انجام گیرد آگاهی دارد اما ممکن است قصد آگاهانهای نسبت به تغییر و یا ترک آن رفتار نداشته باشد.
مرحله میل به تغییر
گام بعدی آگاهی و هوشیاری نسبت به رفتاری است که باید تغییر داده شود. در این مرحله فرد مشکل را شناسایی کرده و دچار جدالی درونی برای تغییر آن میشود. برای عبور از این مرحله و غلبه بر احساس بلاتکلیفی و تردید، تحلیل فواید و زیانهای تغییر ممکن است مفید باشد. موثرترین شیوه انجام این کار گرفتن قلمی به دست و پیاده کردن افکار به روی کاغذ است.
مرحله آمادگی
در این مرحله بهطور معمول فرد گامهای کوچکی به سوی تغییر برمیدارد. برای مثال اگر قصد کند که رژیم غذایی بهتری برگزیند دست به خرید کتابهای آشپزی تغذیه سالم میزند یا اگر به دنبال راههایی برای کنترل خشم باشد از افراد متخصص در این زمینه کمک میگیرد.
مرحله عمل
فرد پس از عبور از مرحله برنامهریزی و آمادگی وارد مرحله عمل میشود. کسی که راه به این مرحله مییابد، باید پس از طی یک ماه آمادگی، ظرف شش ماه دگرگونیهای رفتاری چشمگیری از خود نشان دهد. او برای وفاداری به تعهداتش لازم است تغییراتی در روابط، عادات روزمره و محیط خود ایجاد کند. برای مثال اگر کسی مایل است تنبلی را کاهش دهد باید برنامه روزانه واقعبینانهای را برای خود طراحی کند و متعهدانه به آن عمل کند.
مرحله ماندگاری
در این مرحله که پس از گذشت شش ماه تغییر دلخواه انجام شده است، فرد درمییابد که از عهده کاری که نسبت به موفقیت در آن شک و شبهه داشت برآمده است. اما احتمال برگشت به عادت گذشته همواره وجود دارد، بنابراین لازم است که برنامهریزی دقیقی برای رویارویی با اتفاقاتی که موجب بازگشت عادات میشود طرح گردد.