بحث ما در اینجا در مورد راه‌های تقویت اعتماد به‌ نفس و داشتن احساس بهتر نسبت به خویشتن نیست؛ بلکه صرفا می‌خواهیم پیرامون این موضوع صحبت کنیم که وقتی خودمان را با دیگران مقایسه می‌کنیم برای احساسات ما چه اتفاقی می‌افتد.
مشکل خود‌ کم‌ بینی یکی از مشکلات‌ شایع در روان‌شناسی است که حد و مرز مشخصی ندارد. اما لازم است بین آگاهی از نقطه ضعف و احساس خود کم بینی، تمایز قائل شویم. فرض کنیم من می‌دانم که نسبت به بیل گیتس از نظر مالی ضعیف‌ترم یا نسبت به استفان هاوکینگ از نظر نبوغ و نسبت به میلیون‌ها نفر دیگر از نظر زیبایی؛ اما آگاهی نسبت به این ضعف‌ها به‌اندازه‌ی سر‌سوزنی مرا آزار نمی‌دهد. پس آگاهی از اینکه گاهی در مقایسه با دیگران در برخی زمینه‌ها کمتر هستیم با احساس خود‌ کم‌ بینی متفاوت است. آگاهی از توانایی کمترمان در برخی از زمینه‌ها، برای ما یک درک و شناخت درونی نسبت به خودمان ایجاد می‌کند. سعی در وانمود کردن به اینکه همه‌ی ما در همه‌ی زمینه‌ها به‌خوبی و شایستگی یکدیگر هستیم احمقانه به‌نظر می‌رسد.
پس مشکل خود کم‌ بینی با پذیرش برتری دیگران تفاوت دارد و حتی خود کم‌ بینی ممکن است فردی را که بهتر از دیگران است نیز گرفتار کند زیرا وی دچار برداشت اشتباه نسبت به خودش شده است. مثلا فردی را در نظر بگیرید که علی‌رغم تحصیل در بهترین دانشگاه‌ و کسب رتبه‌ی برتر باز هم احساس می‌کند نسبت به همشاگردی‌هایش عقب‌تر است. چنین‌ فردی با مشکلِ بد نمایش دادن واقعیت روبه‌روست. اما چرا افراد از عارضه‌ی خود‌ کم‌ بینی رنج می‌برند؟
کمال‌گرایی و خود‌ کم‌ بینی
مشکل خود‌ کم‌ بینی غالبا با این نگرش‌ها همراه است:
ما باید به‌خوبیِ دیگران باشیم؛
ما به‌خوبیِ دیگران نیستیم، اما در واقع دلیل آن را نیز نمی‌دانیم که باعث ایجاد احساس عدم کفایت در ما می‌شود که مبنای عقلی و منطقی ندارد.
در دنیایی که ما زندگی می‌کنیم شرایط به‌گونه‌ای است که افراد را به‌سوی ارزشمند‌ترین‌ها و کمال‌گرایی سوق می‌دهد. چنین شرایطی در افرادی که دارای پیش‌زمینه‌ی خود‌ کم‌ بینی هستند احساس بدبودن و کافی‌نبودن را القا میکند. والدین سخت‌گیر و کمال‌گرا ممکن است بارها به فرزندانشان این جمله را بگویند: تو هنوز خوب نیستی و تو هنوز عالی نیستی و … یا برخی از افراد دائما با دیگران مقایسه می‌شوند: چرا نمی‌تونی مثل خواهرت باشی و …، حتی بعضی از افراد خودشان کمال‌گرا هستند و احساس می‌کنند هرچیزی اگر به حد عالی خودش نرسد کافی نیست. پس ریشه‌ی اصلی خود کم‌ بینی را می‌توان در کمال‌گرایی دانست. در ادامه راهکارهایی برای غلبه بر احساس خود‌ کم‌ بینی ارائه می‌شود.
▪ به افکارتان نظم بدهید
همان‌طور که گفتیم وقتی خودمان را با دیگران مقایسه می‌کنیم ممکن است متوجه شویم که در برخی از زمینه‌ها از آنها کمتر هستیم؛ اگر این احساس به سراغ‌تان آمد از خودتان بپرسید که: دقیقا نسبت به چه کسی احساس کمتر بودن می‌کنم. وقتی به این پرسش می‌اندیشید سعی کنید احساسات خود را مهار کرده و آنها را محدود کنید؛ احساساتی فکرکردن همیشه باعث در‌هم‌ریختگی افکار می‌شود. حدود ۷ میلیارد نفر در این سیاره زندگی می‌کنند، دقیقا نسبت به کدام گروه از افراد احساس کمتر بودن می‌کنید؛ افراد پولدار، خوش‌ظاهر، تحصیلکرده، فضلا و دانشمندان؟ اغلب مردم جزو این گروه‌ها نیستند. حالا کمی دقیق‌تر شوید و فردی را نام ببرید که نسبت به او احساس کمتر بودن می‌کنید. فرد B‌؟ چرا؟ آیا B به‌طرز ویژه‌ای بهتر از شماست؟
بنابراین با نظم دادن به افکارمان به‌جایِ اینکه احساس کمبود کنیم، زمینه‌ای را که در آن احساس کمبود می‌کنیم و سپس فردی را که نسبت به او احساس کمتربودن داریم شناسایی می‌کنیم. حالا نوبت آن است که از خودتان بپرسید فرد B در کدام زمینه‌ها از شما بهتر نیست؟ آیا او هم مثل شما آدم متواضعی است؟ از نظر هوش چطور؟ یا مثلا تجربیات زندگی؟ پس اگر آنچه را که معیار شایستگی و موفقیت می‌نامیم محدود کنیم، احتمال اینکه دچار احساس عدم کفایت شویم زیاد است. باور کنید که B هم مسائل و مشکلات خاص خودش را دارد.
▪ به نمایشِ مضحکِ دیگری بودن پایان دهید
تاکنون روی سنگ قبر هیچ‌کس نوشته نشده است که: اینجا A آرمیده است، او کاملا شبیه B بود. هرکس تنها می‌تواند شبیه خودش یا بهترینِ خودش باشد؛ این رؤیای شبیه کس دیگری بودن شاید مناسب سن یک نوجوان ۱۵ ساله باشد. حتی یک بازیگر هم نمی‌تواند دقیقا مطابق شخصیت اصلی داستان نقش ایفا کند؛ الهام گرفتن از دیگران به معنی سعی در الگو گرفتن و شبیه کردن برخی از رفتارهایمان با آنهاست و نه به معنای آنکه تلاش کنیم تا زندگی‌ای کاملا مشابه با آنها داشته باشیم.
مشکل خود کم‌ بینی، بین افرادی شایع است که می‌خواهند شبیه کسی باشند که در واقع نیستند. البته این به معنای محدود کردن توانایی‌هایمان در برخی از زمینه‌ها نیست؛ اما اگر به‌جای تقلا برای شبیه شدن به دیگری، خودِ واقعی مان باشیم بسیار موفق‌تر خواهیم بود.
▪ جرأت متفاوت بودن را داشته باشید
زندگی در دنیای امروز، محدودیت‌های کمتری نسبت به گذشته دارد. شاید تا چند سال پیش از جوانی که در دهه‌ی بیست زندگی‌اش بود انتظار می‌رفت ازدواج کند، فرزندانی داشته باشد و صاحب اعتبار مورد قبولی از نظر اجتماعی باشد. یا مثلا شکل و فرم آرایش مو و لباس پوشیدن قاعده‌ی مشخصی داشت و … اما امروزه هیچ شکل و قالب خاصی برای زندگی یک نفر نمی‌توان درنظر گرفت. البته منظورمان مذمت آداب و عرف زندگی در گذشته نیست ولی به هرحال سبک زندگی مردمِ امروزی کمی آزادتر و متفاوت‌تر از گذشته است.
پس اگر کسی در چهل سالگی (یا حتی هشتادسالگی.) هنوز ازدواج نکرده باشد یا فرزند و جایگاه خاص اجتماعی نداشته باشد شکست‌خورده نیست. هرچند گاهی هم انتظارات والدین و اطرافیان ممکن است افراد را تحت تأثیر قرار بدهد و مثلا لحظه‌ای با خود فکر کنید: ای وای خدای من. ۴۵ سالم شد باید همسر و فرزند داشته باشم. باید الان در فلان جایگاه شغلی می‌بودم، من باید آن‌طور که بقیه‌ی مردم هستند باشم. اما حواس‌تان باشد که در دام نمایشِ دیگری‌بودن نیفتید. اگر واقعا طالب به‌دست آوردن این چیزها هستید که هیچ، اما اگر صرفا می‌خواهید انتظارات دیگران از خودتان را برآورده کنید این نکته را به‌یاد آورید که شما تنها می‌توانید در نقش خودتان زندگی کنید.
▪ به ضعف‌های خود واقع‌بینانه نگاه کنید
داستان جوجه اردک زشت هانس کریستین اندرسون را به‌خاطر بیاورید. یادتان هست که قوی کوچک (جوجه اردک زشت) به‌عنوان یک اردک احساس شکست می‌کرد؛ چرا؟ چون او واقعا یک اردک نبود پس چطور می‌توانست در کالبدی که واقعا نیست موفق باشد.
اگر نسبت به دیگران احساس حقارت می‌کنید لحظه‌ای به نیازهایی بیندیشید که اگر از آنها برخوردار بودید این احساس در شما از بین می‌رفت و اما آیا در صورت برخورداری از آنها شبیه خود واقعی‌تان می‌شدید یا اینکه مثل یک قو در جایگاه اردک قرار می‌گرفتید؟
▪ مراقب خیال‌بافی‌هایتان باشید
خود‌ کم‌ بینی طعمه‌ی خودش را در دام تفکر همه یا هیچ گرفتار می‌کند. خیالبافی یک نوع از این تفکر هیجانی و احساسی است که به‌صورت گفتمان اگر فقط … بیان می‌شود:
اگر فقط بینی باریک‌تری داشتم، قابل اعتمادتر و خوشحال‌تر به نظر می‌رسیدم.
اگر فقط درآمدم فلان تومان بیشتر بود زندگی خوبی داشتم.
اگر فقط می‌توانستم عین B باشم از خودم راضی بودم.
اما زندگی واقعی براساس این اگرها نمی‌چرخد؛ بسیاری از چیزهایی که باعث ایجاد احساس حقارت در ما می‌شوند در واقع ساخته‌ی ذهن خود ما هستند. شاید با یک بینی باریک‌تر، زیباتر به‌نظر برسید ولی اگر از مقایسه‌ی خود با دیگران دست بردارید و با تکیه بر ظرفیت‌های خودِ واقعی‌تان مسیر زندگی را به جاده‌ی مطمئن‌تری هدایت کنید، رضایت خاطر بیشتری خواهید داشت و در دام خود‌ کم‌ بینی گرفتار نخواهید شد.

چه کنیم تا گرفتار بی اعتماد بی نفسی نشویم