خجالتی ام در جمع حرف زدن برایم سخت است چکار کنم
شخص خجالتی یا کم رو یا خودش برای خودش ارزشی قایل نیست یا تصور میکند که دیگران برای او ارزشی قایل نیستند. هیچ کس دوست ندارد مورد تمسخر دیگران قرار بگیرد و ترس از اینکه چنین وضعی پیش بیاید شجاع ترین افراد را هم دچار کم رویی میکند. ولی باید گفت که افراد کم رو فاقد ارزش نمی باشند، چنین افرادی نه مضحک و مسخره هستند و نه دست و پا چلفتی و پخمه، فقط تصور میکنند که چنین هستند تا موقعی که این فکر غلط در مغز و نهادشان نقش بسته است و آن را از سر بیرون نکنند و اصلاح نشوند نخواهند توانست از این ضعف و زبونی نجات پیدا کنند.
نکته: بنابراین فرد کم رو باید در درجه ی اول، دقیقاً خود را مورد آزمایش و بررسی قرار دهد و قضاوت های غلط و نادرستی را که منشاء ناراحتی اش می باشد پیدا و کشف کند.
انجام چنین تحلیلی، همیشه ساده و آسان نیست. مطالبی که در زیر مطرح می شوند خواننده را در چنین بررسی و تجربه و تحلیلی کمک خواهد کرد. در این جا به خلاصه ای از عقاید و نظرات غلطی که عادی ترین علل کم رویی است اشاره می شود.
اولین علت کم رویی:
تحقیر نابه جای خود است. بعضی افراد خود را از لحاظ فکری ضعیف و حقیر می شمارند. آن چه را می نویسند و می گویند به نظرشان پوچ و بی ارزش می رسد. ترس از آشکار شدن حالت معمولی و متعادل خود و ترس از اینکه با رفتار و گفتار نامعقول خود مورد تمسخر و استهزای دیگران قرار گیرند. دهان آن ها را می بندد.
دومین علت کم رویی:
پخمگی خیالی است. بعضی افراد معتقدند که ظاهرشان فاقد ظرافت، رفتارشان ناشیانه، چلمن و ورودشان به جایی سبب کنجکاوی مسخره آمیز می شود. این فکر و خیال که مبتنی بر هیچ پایه ای نمی باشد بر طرز رفتار آنان تأثیر میکند و آن ها نمی دانند چه بکنند و کجا باید بنشینند. با این حال نباید عقیده ی غلط فرد کم رو را با بی اطلاعی واقعی از عادت همگانی اشتباه کرد. عادات و رسوم به وسیله ی خانواده، معلم، مطالعه، مشاهده، رفت و آمد در محافل و با نزاکت فرا گرفته می شود.
سومین علت کم رویی:
ترس بی دلیل از مسخره کردن دیگران است، بعضی از افراد کم رو، حتی جرات نمیکنند لطف و محبت خود را نسبت به افراد خانواده شان ابراز کنند. کلمات دوستی، تشکر و سپاس، رحم و شفقت و مهربانی که بر حسب موارد مختلف مطرح می شوند در گلوی آن ها خفه می شوند. این نوع افراد اجازه می دهند تحت فشار نوعی شرم و حیای پوچ و بی مورد فلج شوند و خون سردی ظاهری آن ها سبب ناراحتی دیگران شود، همان طوری که خودش هم سبب ناراحتی آنان می شود.
چهارمین علت کم رویی:
عدم اعتماد، بعد از شکست است. چنین افرادی تصور میکنند، تمام مردم دنیا از شکست او خبر دارند و او را خانه خراب تلقی میکنند. این فرد، تعادل ذهنی خود را از دست می دهد و از حضور در جمع نگران و ناراحت می شود. حتی جرات نمیکند دیگر با افرادی چون دوستان، هم کاران و… که احتمالاً به او توصیه هایی میکنند روبه رو شود.
پنجمین علت کم رویی:
مبالغه کردن در اهمیت یک عیب است. گاهی عیب واقعاً در کسی هست و همین عیب کم رویی اوست که این عیب برای او بیش ترین احساس بد را ایجاد میکند، بدون آنچه صفات خوب خود را به خاطر آورد و به آن ها مباهات کند. اولین چاره درمان کم رویی؛ شناخت چگونگی ظاهر شدن کم رویی فرد است اینکه در چه مواقعی، در برخورد با چه کسانی دچار چه حالاتی می گردد. پس اولین شرط معالجه، روشن بینی شخص است. مثال زیر شما را کمک و راهنمایی میکند.
دیگران تصور میکنند که افراد کم رو، فاقد قلب و روح می باشند در حالی که آن ها سرشار از محبّتند، ولی جرأت ابراز آن را ندارند.
راههای مبارزه با کمرویی
۱- در دادن سلام پیش قدم باشند.
۲- بعد از سلام با جملات مرسوم، احوالپرسى کنند و اجازه بدهند افراد دیگر اول از آنها جدا بشوند نه ایشان از آنها .
۳- در کارهاى اجتماعى ، در محیط خانه و … در فعالیتهای دسته جمعى شرکت نموده و نقش فعالى رابپذیرند.
۴- هنگام صحبت با دیگران یا در مقابل جمع به اعضاى بدن خود (دست، پا، نحوه صحبت و…) هیچ توجهى نکنند و توجه خود را بر مطلبى که مىگویید متمرکز نمایند.
۵- قبلاً مطلبى را که مىخواهند در مقابل جمع بازگو کنید چندین بار در مقابل آینه تکرار کرده ، فرض کنند در مقابل جمع هستند.
۶- سعى کنند بر آنچه مىخواهید بگویند تسلط کافى داشته باشند
۷- اگر با شکست مواجه شدند، خود را نبازند و براى بار دیگر خود را آماده انجام آن کار نمایند.
۸- قبل از این که در مقابل جمع قرار بگیرند به خود تلقین کنند که «مىتوانم در مقابل جمع صحبت کنم».
۹- زمانی که حالت اضطراب در ایشان ایجاد می شود سعى کنند همه ماهیچههاى بدنشان را آرام و شل کنند.
۱۰- براى شکستن جو حاکم بر جمع و آرامش در صحبت کردن سعى کنند داستانهاى کوچک، طنز، لطیفههاى شیرین و مناسب را که افراد خبره در جلسات سخنرانى بیان مىکنند، در دفترچهاى یادداشت کنند و در شرایط مقتضى از آنها استفاده نمایند .