قبل از ورود به بحث اختلال وسواسی، دو مورد را باید از هم جدا کرد. دو اختلال متفاوت وسواس اجباری و اختلال شخصیت وسواسی وجود دارد. این دو بیشتر مواقع با هم اشتباه گرفته میشوند.
اختلال شخصیت وسواسی
این افراد کسانی هستند که در زندگی معمولی انعطافناپذیر، سختگیر، ریزبین و حاشیهبین هستند. آنها در تصمیمگیری مرددند و خلاقیت کمی دارند و از وضعی که دارند پا را فراتر نمیگذارند و همیشه سعی میکنند از هر شرایط جدید و تحول در زندگی فاصله بگیرند. در جابهجایی مسکن، تغییر شغل و هر نوع تغییر موقعیتی، تصمیمگیری برای ازدواج و… انعطافناپذیرند، اما تشخیص اختلال شخصیت وسواسی به عهده پزشک است، زیرا همه افراد واقعا دچار اختلال شخصیت وسواسی نیستند و فقط علائمی از این اختلال ممکن است در آنها وجود داشته باشد. معمولا چنین افرادی رفتارهایی از خود نشان میدهند که چندان برای مردم خوشایند نیست. آنها در جامعه به عنوان انسانهای نچسب و خشک شناسایی میشوند، حتی بسختی دوست پیدا میکنند ولی اگر دوستی داشته باشند دوستیهایشان پایدار خواهد بود.
وسواس اجباری
از بیماری وسواس به عنوان بیماری وسواسی جبری یاد میکنند. چون این اختلال به گونهای است که فرد افکار و اعمالی را به طور تکراری انجام میدهد و با این که فرد خودش نیز میداند که رفتارها و کارهایش تکراری است، ولی یک حس درونی اجباری به او میگوید که حتما باید این کار را انجام دهد، هر چند بر خلاف میل باطنی او باشد( البته گاهی هم میل باطنی در انجام کار تکراری وجود دارد). در ذهن این افراد مدام دستوری صادر میشود.
وسواس را میتوان در چند نوع فکری، عملی یا فکری ـ عملی تقسیم کرد.
وسواس فکری: در این وسواس افکار مزاحم و تکرارشونده در ذهن وجود دارد. گاهی فرد حتی تلاش میکند چنین فکرهایی را از ذهنش بیرون کند، ولی باوجود تلاشش موفق نمیشود. افکار وسواسی در انسانها وابسته به فرهنگ جامعه است. مثلا در فرهنگ ما افکار وسواسی ـ مذهبی بیشتر شایع است، بخصوص که وقتی افکار حالت تقدس به خود میگیرند، اما افکار وسواسی متنوع هستند. گاهی این افکار وسواسی آسیب به دیگران را شامل میشود. مثلا فرد چاقویی به دست دارد و در ذهنش این فکر به وجود می آید که اگر چاقو به شکم فرزندش برخورد کند، چه خواهد شد. البته این کار را نمیکند ولی نحوه تفکرش باعث آزار او میشود.
افکار وسواسی خرافه نیز نوع دیگری از وسواس فکری است، به این صورت که اگر مثلا سه قدم جلو یا عقب نگذارم اتفاق ناگواری ممکن است برای خانوادهام بیفتد؛ افکار بیپایه و اساسی که به هیچوجه سندیت ندارد. یا موقعی که فلان لباس را به تن داشتم تصادف رخ داد و اگر باز هم این لباس را بپوشم تصادف دیگری اتفاق خواهد افتاد.
اعمال وسواسی: وسواس عملی ممکن است با زمینه افکار وسواسی توام باشد ولی گاهی هیچ ذهنیت فکری وجود ندارد و فرد به طور تکرارشونده و بدون فکر، عملی را انجام میدهد. اعمال وسواسی تکرار شونده، مزاحم ولی اجباری هستند. این بیماران خود را مکلف و موظف به انجام کاری میکنند. مثلا اعمال وسواسی مذهبی انجام میدهند تا جهنم نروند. اعمال وسواسی هم تقسیمبندی دارد که شایعترین نوع آن در فرهنگ ما نوع شستوشوست. وسواس شستوشو را باید از نظافت و تمیزی جدا کرد. بعضی از افراد ذاتا انسانهای منضبط و تمیزی هستند و این مشکل محسوب نمیشود، اما افرادی که وسواس شستوشو دارند، عملکردشان در زندگی داخلی و جامعه دچار اختلال می شود به طوری که دیگران نسبت به کارهای او اعتراض میکنند. مثلا فرد خود را موظف میداند که حتما ۱۰ بار لباسی را بشوید یا چند ساعت زیر دوش حمام بماند تا کاملا تمیز شود. (افراد دارای وسواس شستوشو معمولا عددی را برای تکرار عملشان دارند.) متاسفانه گاهی به وسواس شستوشو هم رنگ و لعاب مذهبی میبخشند. خوب است بدانیم آیهای در قرآن وجود دارد که تاکید میکند «از شر وسواس به خدا پناه ببریم.»
وسواس قرینهگی نیز نوع دیگری است که در آن فرد دارای وسواس، نظم دادن غیرعادی است. یعنی اگر کتابخانهای داشته باشد همه کتابها باید به طور میلیمتری کنار هم قرار گیرند و ساعتها برای این کار وقت صرف میکنند و اگر به کمد لباس آنها نگاه کنیم بندرت بتوان چنین چینش را در بوتیک لباسی پیدا کرد.
وسواس کنترلکردن نیز وسواسی است که در آن بیمار بشدت کنترلگر است. در را قفل میکند ولی چندین بار باید آن را کنترل کند تا خیالش آسوده شود. شیر گاز را بسته ولی چندین بار به آشپزخانه بر میگردد تا شیر گاز را کنترل کند.
اما وسواسهای عملی دیگری هم وجود دارند که کمتر شایع هستند. مثل دست زدن به ماشین در حال حرکت، شمردن ساختمانهای متعدد یا یادداشت کردن پلاکهای ماشین در ذهن، وسواس در خرید (این افراد وسایلی را به شکل افراطی خریداری میکنند که شاید حتی نیازی هم به آن نداشته باشند و معمولا بعد از خرید از این کار خود پشیمان میشوند). وسواس کندن مو (تنش برای کندن موی سر یا موی صورت)، وسواس قمار، وسواس آتشافروزی و…
علتشناسی وسواس
همانطور که گفته شد وقتی از یک فکر یا عملی به عنوان وسواس یاد میشود که فرد باعث اختلال در زندگی خود و دیگران شود بنابراین درمان این افراد ضرورت پیدا میکند. همچنین باید گفت احتمال ابتلای افراد وسواسی به افسردگی و حتی اقدام به خودکشی وجود دارد. محققان علتهای زیادی را برای این بیماری برشمردهاند. ولی نقش ژنتیک در بروز وسواس پررنگ است. عوامل دیگر مانند عوامل تربیتی، رفتاری و اجتماعی نیز میتواند زمینه را برای اختلال وسواسی مهیا کند.
درمان وسواس
وسواس یک بیماری مزمن مزاحم و طولانی است که احتیاج به مشارکت و کمک بیمار، خانواده بیمار، روانپزشک و روان درمانگر دارد. درمان دارویی بیمار حتما باید توام با رفتاردرمانی و جلسات متعدد مشاوره باشد. دیدگاه فرد مبتلا به وسواس باید بتدریج تغییر کند. درمانهای جدیدی به نام موج سوم رواندرمانی هم وجود دارد که بسیار مفید است. در مواقع خیلی شدید هم لازم است بیمار شوکدرمانی شود.