بعد از طلاق گرفتن به خاطر فرزندم عذاب وجدان دارم چه کنم
یکی از احساس های رایج بعد از طلاق ، احساس گناه نسبت به فرزند است.
این احساس در مواردی خیلی شدید می شود؛ مثلا وقتی شما پیشنهاد دهنده طلاق باشید، یا گمان کنید که شاید تلاش لازم را برای بهبود رابطه انجام نداده اید، یا زمانی که دیگران دائما شما را به خاطر سرنوشت فرزندتان و تصمیم طلاق سرزنش میکنند.
برخی والدین قبل از طلاق به خاطر احساس گناه نسبت به فرزند، حاضر به طلاق نیستند، برخی نیز بعد از طلاق همچنان احساس گناه میکنند؛ چون فکر میکنند باید تحت هر شرایطی به خاطر فرزندشان میماندند. می خواهیم این چالش سخت را با کمک تحقیقات علمی روان شناسان بررسی کنیم. شاید به کاهش شدت احساس گناه شما کمک کرد.
درواقع بسیاری از والدین وقتی با مطالعه کتب و نشریات مختلف در زمینه پیامدهای طلاق برای کودکان، رو به رو می شوند، از خود می پرسند که آیا به خاطر بچه ها بهتر نبود به یک ازدواج پر از درگیری ادامه می دادم؟
از لحاظ منطقی باید بگویم که بهتر شد طلاق گرفتید زیرا تحقیقات از این عقیده حمایت میکنند.
برای مثال تحقیقی بر روی کودکان پیش دبستانی که والدینشان نمی توانستند با هم بسازند، نشان داد اگر والدین طلاق می گرفتند، کمتر از مواقعی که با هم میماندند، بچه هایشان غیرقابل کنترل و ضداجتماعی می شدند.
در تحقیق طولی دیگر روی جوانان نیز، کودکان والدینی که در تعارض مکرر بودند و سپس طلاق گرفتند بهتر از کودکان والدینی بودند که به ازدواج پرتعارض خود ادامه می دادند. بنابراین پایان گرفتن یک ازدواج پرتعارض اگر به استرس های شدید و بی پایان بچه ها پایان دهد، برای آن ها سودمند خواهدبود.
البته این تحقیقات بیشتر روی خانواده های پرتعارض و خشن، انجام شده است. در والدینی که کم تعارض بودند و فقط تمایل به جدایی داشتند، تحقیقات به طور کاملا قطعی نشان می دهد که کودکان خانواده های کم تعارض، اگر والدینشان جدا شوند بدتر از آن است که با هم بمانند.
طلاق بعداز ناسازگاری ازدواجی جزئی، مخصوصا برای کودکان تنش زاست زیرا آن ها هیچ دلیل روشنی برای آن نمی بینند. برای آن ها جدایی والدین علاوه بر ناخوشایند بودنش، غیرمنتظره و توجیه ناپذیر است. در کل تحقیقات نشان می دهند که طلاق در ازدواج های کم تنش، روی رفاه روانی، شبکه های حمایتی، پیشرفت تحصیلی و ناپایداری ازدواج کودکان در آینده تاثیر منفی دارد.
بگذارید نوشته های بالا را برایتان این گونه خلاصه کنم که: اگر زوجی به صورت مداوم تعارض و درگیری دارند به طوری که محیط خانه را پرتنش کرده و این تعارض با طلاق کم می شود (و البته اقدامات لازم مانند مراجعه به روان شناس، در کاهش تنش کمک نکرده) بهتر است به خاطر خودتان و فرزندتان طلاق بگیرید؛ اما اگر والدین بتوانند تعارض خود را از بچه هایشان پنهان کنند و یا تعارضشان کم و بدون درگیری و تنش باشد، برای بچه ها (نه لزوما شما) بهتر است که به زندگی مشترک ادامه دهید.
چگونه با احساس گناه نسبت به فرزند کنار بیاییم؟
همان طور که گفته شد، احساس گناه زیاد پس از طلاق نسبت به فرزند، می تواند منجر به تربیت غلط و راهبردهای ناسالم شود که برای شما و فرزندان آسیب زا است. به همین علت مهم است که باید بگیرید چگونه با این احساس مواجه شوید. راهبردهای زیر به شما کمک میکند تا بتوانید با احساس گناه نسبت به فرزند بعد از طلاق بهتر کنار بیایید:
احساس گناه خود را طبیعی بدانید
فکر کنم تا این جا متوجه شدید که احساس گناه پس از طلاق یک مسئله عمومی است؛ پس بدانید اینکه احساس گناه دارید، چیز عجیبی نیست و شما در داشتن این احساس تنها نیستید چون اکثر والدین بعد از طلاق با این احساس رو به رو می شوند. البته باید مراقب شدت آن بود، چون وقتی شدید شود می تواند بسیار آسیب زا باشد.
برای احساس گناه، ملاک درستی داشته باشید
کمی با خودتان خلوت کنید و ببینید چرا خودتان را سرزنش میکنید و درواقع دلیل یا دلایل اصلی احساس گناهتان چیست؟ آیا این دلایل واقعی است؟ این احساس آیا به شما کمک میکند؟ با پاسخ به این گونه سوال ها متوجه می شوید گاهی ما ملاک درستی برای این احساس گناه نداریم و اگر هم ملاک درستی وجود داشته باشد، این قدر که ما به آن شاخ و برگ دادیم، واقعی نیست. می خواهم بگویم به حق و به اندازه احساس گناه داشته باشید.
پشیمان باشید نه گناهکار!
حس پشیمانی با احساس گناه فرق دارد. احساس گناه معطوف به خود فرد است، اگر زیاد باشد ناکارآمد است و عموما منجر به رفتارهای مقابله ای منفی می شود. در مقابل احساس پشیمانی معطوف به رفتار فرد است، عموما کارآمد است و باعث انجام رفتارهای سالم می شود.
وقتی احساس گناه داشته باشید خودتان را آدم بدی می دانید و لایق تنبیه، اما وقتی احساس پشیمانی داشته باشید، رفتارتان را بد می دانید و تلاش سالم برای جبران خواهید کرد.
مراقب اقدامات جبرانی افراطی خود باشید
وقتی احساس گناه شدید باشد، والدین دست به اقداماتی میزنند تا به هر طریقی این احساس را کم کنند. مثلا والدین ممکن است دائما برای فرزند خود هدایای گوناگون بگیرند و او را غرق در اسباب بازی کنند؛ والد دیگری ممکن است روش تربیتی سهل انگارانه را اتخاذ کند و از هرگونه تنبیه و محدودیت کودک خود اجتناب کند؛ والد دیگر در حضور کودک، والد مقابل را سرزنش کند تا به کودک بفهماند که من مقصر نبودم و… تمام این اقدامات در پاسخ به احساس گناه شدید است که نه تنها مشکلات کودک را تخفیف نمی دهد، بلکه باعث تشدید رنج کودک هم می شود.
آسیب را کاهش دهید
درست است که کودکان بعد از طلاق دچار آسیب هایی می شود که البته شدت آن بسته به سن کودک و نوع طلاق و خیلی از عوامل دیگر متفاوت است، اما می توانید شدت این آسیب ها را با مدیریت صحیح و برخورد سنجیده کاهش دهید. درواقع اگر نتوانستید جلوی آسیب را بگیرید اما می توانید جلوی آسیب بیشتر را بگیرید.
کارهای زیادی در این حوزه می شود کرد. اینکه به صورت منطقی و متناسب با سن کودک، علل جدایی را برایش شرح دهید؛ به فرزندتان کمک کنید تا عواطف و احساساتش را بیان کند؛ به رابطه میان فرزند و همسر سابقتان احترام بگذارید و…
خیلی از کارها را هم نباید انجام دهید؛ مثلا از بچه های خود به عنوان یک پیام رسان استفاده نکنید. از جنجال و درگیری با همسر سابقتان بپرهیزید؛ بر سر فرزند با همسر سابقتان رقابت نکنید و…
مجموعه این بایدها و نبایدها را می توانید از منابع مختلف جویا بشوید که در نهایت به فرزندتان کمک میکند.
مراقب احساس گناه فرزند خود هم باشید
این فقط شما نیستید که بعد از طلاق ممکن است دچار احساس گناه شود؛ فرزندان نیز بعد از طلاق ممکن است دچار احساس گناه شوند. تفکر خودتقصیری در کودکان گاهی باعث می شود که آنان خود را مسئول طلاق والدین بدانند و حتی خود را برای این امر سرزنش کنند. به خصوص در مواقعی که والدین در دعواهای خود دائما نام کودک را می آورند یا اینکه به فرزند خود بگویند: «اگر تو نبودی زودتر از پدرت طلاق می گرفتم».
بنابراین مراقب برخوردهای خود با کودکتان باشید و در حضور آن ها با همسر سابق خود جر و بحث نکنید. همچنین در فضای خصوصی با کودک خود صحبت کنید و از اینکه مراقب او هستید و او نقشی در طلاق نداشت، مطمئنش کنید.
راهکارهای بیان شده در این مقاله یا حتی منابع دیگری برای برخی افراد به سبب شدت مشکلات، جوابگو نیست یا اینکه برخی نیاز به کمک بیشتری دارند تا بتوانند راهکارها را در زندگی خود عملی کنند. بنابراین اگر با این مشکلات رو به رو هستید، می توانید به یک روان شناس مجرب مراجعه کنید.