به کودکان کم اشتها به مقدار کم و دفعات بیشتر حتی ۶ ۵ مرتبه در روز غذا دهید.
• احساس گرسنگی در کودک زودگذر است، به محض گرسنگی به او غذا بدهید.
• هیچگاه برای غذا دادن به کودک به زور متوسل نشوید، زیرا مختصر اشتهای آنان از بین می رود.
• چون تحمل بی اشتهایی در کودکان موقتی است، لذا باید ترتیبی داد که از اشتهای کم برای رساندن غذای لازم به آنان با صبر و حوصله استفاده نمود.
• غذا را به مقدار کم در بشقاب کودک قرار دهید و پس از آنکه خورد مجددا مقدار دیگری در بشقاب او بگذارید.
• درباره مقدار غذایی که باید بخورد تاکید نکنید. اصرار والدین به صورت تهدید، قهر کردن و جایزه دادن، تنبیه و … جز آنکه بی اشتهایی او را تشدید کند حاصلی ندارد.
• درباره فواید، مزه و لذت غذا زیاد شرح ندهید.
• در مورد غذا خوردن کودک بی اعتنایی، صبر و حوصله و خونسردی بهترین روش است. از استفاده از فرصتهای مناسب هنری است که باید بتدریج فراگیرند وبکار بندند.
• کودک را در مورد خوردن غذا آزاد گذارید و تعلیم آداب غذا خوردن را به زمان پراشتهایی کودک موکول کنید.
• ورود مولود جدید و توجه به او از مواردی است که ممکن است کودک واکنش منفی نشان دهد، و با اینکه مدتها سر سفره بنشیند و با غذا بازی کند مخالفت خود را اعلام میکند. در این موارد نباید در مقابل کودک به مولود جدید توجه کرد.
• تا کودک برای خوردن غذا سر میز یا سفره در جمع آمادگی ندارد او را مجبور نکنید.
• اعزام کودک به صورت اردو که با برنامه ریزی، حرکت و فعالیت نماید و روزی سه وعده غذا به آنان عرضه شود.
• وقتی به کودک غذا می دهید به او لبخند بزنید و مهربانی کنید.
• به کودک فرصت دهید تا غذاهای مختلف را امتحان کند و خود در انتخاب تصمیم بگیرد.
• به طرز تفکر کودکان احترام بگذارید و تغییراتی با نظر آنان در برنامه غذایی بدهید. ارائه چند غذا به آنان و انتخاب توسط آنان برایشان خوشایند است، مثلا به جای اینکه بگوئید آسیب می خوری بگوئید آب سیب می خوری یا پرتغال؟
• غذاهای تازه را زمانی به او پیشنهاد کنید که او گرسنه است.
• از کودک بخواهید در خرید مواد غذایی و چیدن سفره به شما کمک کند.
• غذا را طوری آماده کنید که ظاهر خوشایندی داشته باشد.
• کودک را از بازی سر سفره نیاورید، بگذارید قدری استراحت کند و پس از آرامش پیدا کردن غذا بخورد.
• موقع غذا خوردن باد از نظر جسمی آرامش داشته باشد و در جایش راحت باشد.
• بالاخره آخرین توصیه آنچه بی اشتهایی کودکان مهم است اما با کاربرد اصول بالا و داشتن صبر و حوصله بزودی وارد مرحله ای خواهید شد که از خوردن زیاد کودک نگران باشید، آن موقع هم نگران نباشید.
کودک شما نوجوانی شده است که جنب و جوش دارد و برای رشد بدن خود نیاز به غذا دارد. از این رو او را در مضیقه نگذارید.
در دورههای کوتاه مدت تمایل غیرطبیعی به یک غذا یا امتناع از خوردن غذا در کودکان پیش دبستانی رایجند.
در عده کمی این مشکل شدید یا ثابت می شود و اما اگر ثابت شد می تواند تا بزرگسالی ادامه یابد و در فرد سوءتغذیه ایجاد کند، این شدت و ثابت شدن بی اشتهایی مربوط به عملکرد والدین است که سهوا رفتاری را که گذراست تقویت میکنند.
مثلا کودکی را در نظر بگیرید که ظهر از مدرسه می آید و چون به شدت گرسنه است به سرعت به میز غذا حمله میکند و تنها به این فکر میکند که نیاز گرسنگی خود را ارضاء کند، بنابراین به تندی غذا میخورد، دستهایش را می لیسد، غذا را با دست به دهان میگذارد، و گاهی غذا را روی لباسهایش میریزد، مادر کودک از این طرز غذا خوردن عصبانی شده است و او را سرزنش میکند.
در نتیجه به کودک احساس محرومیت و عصبانیت دست می دهد و بدلیل هیجان حاصله اشتهایش کم می شود اما چون گرسنه است به همان نحوی که مادر ناپسند می داند غذا میخورد و بالاخره پدر ناراحت می شود و کودک را از خوردن غذا محروم می سازد و همین برخورد ها با گرسنگی کودک توام می شود و عوامل نامطلوب روانی را در کودک به وجود می آورد و کودک ممکن است عمل خوردن غذا را با بروز وقایع آزار دهند مربوط کند و حتی در بزرگسالی نیز از خوردن غذا امتناع کند و لذت نبرد و نسبت به کسانی که سر میز غذا با او هستند احساس عناد و تنفر کند.
گاهی عمل تغذیه با ترس همراه است مثلا دختر بچه ای خود را ناگهان با غده ای غریبه سر میز غذا تنها دید، زیرا مادرش در آشپزخانه مشغول بود.
دختر بچه فریاد زد و خواست او را از صندلی پائین آورند. عصر آن روز نتوانست غذا بخورد و فردا صبح وقتی روی صندلی میز غذا نشست نگاهی به اطراف کرد و فریاد زنان از صندلی پائین آمد، این تجربه باعث شده بود تا کودک ترس شب قبل را به تجربه غذا خوردن بطور کلی تعمیم دهد.
گاهی غذا نخوردن در کودک، وسیله ای برای جلب توجه دیگران است بویژه اولیاء. کودک می آموزد که اگر غذا نخورد مادر را عصبانی خواهد کرد و بدین ترتیب اورا وادار به برآوردن تمایلاتش میکند.
اگر این نوع رفتار تکرار شود و کودک از این راه موفقیت حاصل کند، بتدریج به این امر عادت میکند و در بزرگسالی به عنوان نوعی مشکل برای او مطرح است.
اختلالات عاطفی، گاه به صورت تمایل شدید به خوردن غذای زیاد بروز میکند در این نوع تغذیه، لذتی که باید معمولا عاید شود وجود ندارد و افراط در غذا خوردن شخص، تنها به منظور کم کردن اضطراب یا ایجاد احساس ایمنی صورت می پذیرد.
در تحقیقی که در شیرخوارگاه زندان زنان صورت گرفت قسمتی از دلائل اختلال تغذیه در نوزادان و کودکان روشن شد. اصلی ترین دلیل برای امتناع از خوردن، در این اطفال، نبود محیط امن عاطفی در هنگام غذا خوردن بود.
در تحقیقی که اسکولونا انجام داده، ۱۰ نفر از نوزادان مذکور از گرفتن پستان امتناع می کردند، با وجود اینکه هیچ مانع فیزیکی وجود نداشت. مادران ۸ نفر از این نوزادان، بسیار عصبانی و مشوش بودند و این حالت ظاهرا روی نوزاد تاثیر می گذاشت.
اشتها در سنین مختلف کودکان
بی اشتهایی و میزان غذا خوردن در سنین مختلف کودک بطور طبیعی متفاوت است. وضعیت اشتهای کودک در سنین مختلف به شرح زیر می باشد:
در سال اول زندگی کودک خوش اشتهاست و مشکل تغذیه ای ندارد.
در سال دوم اشتهای کودک کم می شود و در ۲ سالگی و ۳ سالگی اشتهای کودک کم است و بعضی از غذاها را بر دیگری ترجیح می دهد.
در چهارسالگی اشتهای کودک کم است، از غذا بدش می آید و بعضی از غذاها را که قبلا دوست داشته، دیگر دوست ندارد.
از ۵/۴ تا ۵ سالگی اشتهای کودک بهتر می شود و تا ۸ سالگی اشتهای او روبه افزایش میگذارد تا جائی که در ۸ سالگی اشتهای کودک بسیار خوب است. در این سن غذاهای ساده را دوست دارند اما غذاهایی که روی آنها چربی نشسته را دوست ندارند. بیشتر مایلند غذاهای جدید را تجربه کنند.
از ۸ سالگی به بعد اشتها و پذیرش تنوع غذا افزایش می یابد به نحوی که ۱۱ ساله ها همیشه به فکر غذا هستند و ۱۲ ساله ها معمولا تمام غذاها را دوست دارند.
آنچه در بالا ذکر شد روند طبیعی اشتها در کودکان است و در صورتیکه والدین برخورد مناسبی در هر کدام از مراحل با کودک نداشته باشند بی اشتهایی شدت می یابد و روند طبیعی اشتها در کودک مختل خواهد شد.