چطور حرف بزنید تا قدرتمند و محکم به نظر برسید
اگر میخواهید تاثیر بیشتری در مکالمات روزمره روی مخاطبان خود از همکاران گرفته تا افراد غریبهای که در مترو ملاقات میکنید، داشته باشید شاید بهتر باشد این عادات را در خود پرورش دهید. هرچه بیشتر این تکنیکها را تمرین کنید، میتوانید واقعیتر آنها را اجرا کنید و لازم نیست که در هنگام مکالمات روزانه ابتدا به این موارد فکر کنید و بعد شروع به صحبت کنید.
۱. چیز ارزشمندی برای گفتن دارند
اول از همه این ک معمولا آنها چیز بدرد بخوری برای گفتن دارند. این به این دلیل نیست که افراد قدرتمند ذاتا نکات جذابتری برای گفتن نسبت به افراد عادی دارند بلکه به این دلیل است که معمولا افراد قدرتمند وقتی میخواهند چیزی بگویند، در مورد آن تامل میکنند و به سرعت با خود حساب میکنند که آیا گفتن این جمله سودمند است یا خیر و اگر پاسخ خیر باشد بلافاصله از گفتن این جمله صرف نظر میکنند.
هر حرفی که به ذهن ما میآید ارزش این را ندارد که در مکالمات ما با دیگران مورد استفاده قرار بگیرد و البته هر مکالمه کوتاهی هم ارزش آغاز ندارد. اگر حرف بدرد بخوری برای زدن ندارید، نگران نباشید، صبر کنید تا حرف مناسب به ذهن شما بیاید.
۲. از سکوت نمیترسند
سخنرانان تاثیر گذار و قدرتمند به خوبی میدانند که قدرتی که در سکوت است به مراتب بیشتر از قدرت کلمات بی معنی است. آنها بجای اینکه تلاش کنند تا فضاهای خالی موجود در مکاله را با جملات بیشتر یا کلماتی مثل «اوم» و «آه» پر کنند ترجیح میدهند تا دست از صحبت بردارند. مکثهای اضافی که در مکالمه ایجاد میشود این فرصت را به طرفین میدهد تا به خوبی فکر کنند که چه اتفاقی دقیقا در حال روی دادن است.
این باعث میشود که جملات شما حساب شدهتر و منسجمتر به نظر برسند حتی اگر واقعا اینطور نباشند. اگر در مکالمه دو طرفه به نکتهای میرسید که نه شما و نه طرف مقابل چیزی برای اضافه کردن به آن نکته ندارید، سعی نکنید شما فردی باشید که میخواهد سکوت را بشکند. اجازه دهید که سکوت به کمک شما بیاید و وقتی صحبت را آغاز کنید که واقعا آماده شده باشید.
۳. مکالمه دو طرفه را نابود نمیکنند
بجای اینکه مدام در مورد خودشان صحبت کنند، افراد قدرتمد به طرف مقابل اجازه صحبت کردن میدهند. آنها سوالات معناداری در رابطه با زندگی، ایدهها و پیشرفت مکالمه میپرسند. در مکالمه شرکت کنید ولی به طرف مقابلتان هم زمان زیادی برای صحبت کردن بدهید.
۴. بحث نمیکنند
افراد قدرتمند هیچگاه به صورت مستقیم وارد بحث با طرف مقابل نمیشوند مگر در شرایط بسیار خاص که موقعیت گفتگو این چنین ایجاب کند. جملاتی مثل «این اشتباه است» یا «من مخالفم» جلوه یک وصله ناجور در مکالمه را دارد و باعث میشود تا جلوه یک فرد مثبت در مکالمه را از دست بدهید. بجای اینکه مستقیما بحث و مخالفت کنید، ایده متفاوتی را مطرح کنید.
عبارتهایی نظیر «متوجه منظور شما میشوم ولی از منظر دیگری هم میتوانیم به این قضیه نگاه کنیم» یا «یک بار جایی مطلبی خواندم که در این زمینه دیدگاه دیگری داشت» به شما این امکان را میدهد تا عقیده خود را بیان کنید ولی به این صورت که ایده خود را به منبع دیگری منتسب میکنید. در نهایت شما به خواسته خود میرسید بدون اینکه شخصیت یا جایگاه شما یا طرف مقابلتان تضعیف شود.
۵. از شعار، کلیشه و تعابیر نرم میپرهیزند
شعارها، حرفهای کلیشهای و البته تعابیر نرم انواع مختلفی از کلمات هستند که یک وجه مشترک دارند. آنها به خودی خود مفهوم خاصی را منتقل نمیکنند. شعارها و کلیشهها به حد زیادی مورد استفاده قرار میگیرند به نحوی که در طی زمان مفهوم خود را از دست میدهند. استفاده از آنها در یک مکالمه به این مفهوم است که شما به اندازه کافی باهوش نیستید تا به لغاتی فکر کنید که میخواهید به کمک آنها مفهوم سخن خود را برسانید.
تعابیر نرم هم گاهی مصداق کاردانی دارند ولی در اغلب اوقات باعث میشوند تا مفهوم اصلی گوینده مشخص نشود و به نوعی سبب میشوند که شما یکرنگ و روراست به نظر نیایید. سعی کنید افکارتان را تا آنجا که ممکن است واضح و مستقیم به زبان بیاورید.
۶. از لغات ساده استفاده میکنند
این بار که به سخنان یک سخنور بزرگ گوشی میدهید به دقت توجه کنید که او از چند لغت تخصصی، خاص و به قول عامیانه قلمبه استفاده میکند. واقعیت این است که بسته به موضوع سخنرانی آنها به ندرت از چنین کلماتی استفاده میکنند.
عبارتهای طولانی، پیچیده و تخصصی شاید در نوشتار خوب به نظر بیایند و برای برخی مقصودها خوب باشند ولی در یک سخنرانی یا مکالمه میتوانند شنونده یا شنوندگان شما را گیج کنند.
حتی اگر هم شنوندگان شما گیج نشوند استفاده از این لغات باعث میشود تا شما پرمدعا به نظر برسید این در حالی است که سخنوران قدرتمند به استفاده از کلمات ساده برای توضیح مقصودشان بسنده میکنند.
۷. تُن صدایشان بالا و پایین میشود
الگوهای صدایی تکراری بدون شک قدرت یک سخنرانی را پایین میآورند. برای مثال اگر شما با صدای بسیار آهستهای بدون هیچ تغییری در قدرت صدایتان صحبت کنید از میزان جذابیت صدایتان کاسته میشود. سخنوران توانمند طیف وسیعی از تُن صداها را در صحبتهای خود بکار میگیرند تا لایهای از احساسات خود را نیز روی کلماتشان بکشند. این باعث میشود تا مخاطب شما جذب صحبتهایتان شود و شما کنترل بیشتری روی صحبتهایتان داشته باشید.