چطور رعایت نظم و انضباط را به فرزند خود یاد دهیم
یکی از اساسیترین گامها در آموزش نظم به کودکان، تعیین یک برنامه روزانه، مثل ساعت خواب، زمان غذا خوردن، بازی کردن و دیگر کارهای روزانه است. این برنامه ریزی کمک میکند تا کودک احساس امنیت بیشتری کند زیرا از توقعات والدین خویش آگاه میشود. برای کودکان خردسال، انتقال از کاری به کار دیگر کمی دشوارتر است بنا بر این باید به آنها کمک کنید و چند دقیقه زودتر این انتقال و جا به جایی را به وی اطلاع دهید مثلا بگویید: ” تو چند دقیقه دیگر وقت داری، بعدش باید بخوابی”
در مورد انتخابهای کودکان نیز باید شفاف عمل کنید. مثلا بگویید: ” تو میتوانی شیر یا آبمیوه بخوری اما نوشابه نمیتوانی بخوری”
توجه داشته باشید که کودکان فراموشکارند و نیاز به یادآوری دارند، پس قوانینی را که وضع میکنید هرزگاهی گوشزد و یادآوری نمایید.
نکات مهمی که والدین در تعیین قوانین باید به آنها توجه داشته باشند
– با چند قانون محدود شروع کنید، زیرا اگر تعداد قوانین زیاد باشد به خاطر سپردن آنها برای کودک دشوار میشود.
– در مورد “نه” گفتن و مخالفتهای خود مطمئن و محکم عمل کنید. شما به عنوان والدین باید به هرآنچه که اعتقاد دارید محکم بچسبید و بر آن پای بند باشید و برای مخالفتهای خویش دلیل موجه داشته باشید، همچنین در هر مخالفتی باید از اینکه فرزندتان دلیل شما را متوجه شده است اطمینان حاصل کنید. مثلا بگویید: ” تو نباید با دوچرخه به خیابان بروی چون خیابانها شلوغ است و خطر دارد”.
– در هر شرایطی اجازه صحبت کردن و اظهار نظر به کودکان بدهید زیرا باید در تعیین و وضع قوانین نقش داشته باشند، ضمن اینکه باید بتوانند در مورد تفکرات و احساسات خویش به راحتی با والدین صحبت کنند و این حضور و آزادی اظهار نظر هیچ ربطی به سن کودک ندارد. کودکان خردسال هم باید به راحتی بتوانند با والدین خود صحبت کنند و والدین هم باید توجه لازم به نظرات آنها داشته باشند. این ارتباط کلامی کودک و والدین باعث میشود کودکان از قوانینی که خودشان در وضع آنها نقش داشتند بهتر پیروی کنند و از طرفی والدین هم میتوانند به درک صحیح تری از دیدگاههای کودکان نایل شوند.
• این نکته را نیز مد نظر داشته باشید که گوش فرا دادن به نظرات کودکان، الزاما به معنای ایجاد تغییر در قوانین نیست بلکه در این گفت و گوها شما هم بهتر میتوانید “بایدها” و نبایدها” یتان را برای کودکان تشریح کنید.
– قانون یا هدفتان از قانونی را که وضع کردهاید به روشنی توضیح دهید و در مورد اجرای آن هم جدی باشید. مثلا در مورد ساعتی که میخواهید فرزندتان در منزل باشد، بگویید: ” ساعت ۱۲ باید خونه باشی” نگویید ” دیر نکنی”
هیچگاه گمان نکنید وضع قوانین از شما چهرهای زورگو و دیکتاتور میسازد و اجازه ندهید این طرز تفکر باعث شود که هرزگاهی کوتاه بیایید زیرا اینگونه رفتار، وضع را خیلی خرابتر میکند. طوری رفتار کنید که کودک متوجه شود که احساسات او را به خوبی درک میکنید اما در عین حال پای بندی به قوانین و اجرای آنها هم مهم و جدی هستند. مثلا بگویید ” میدونم خیلی داره بهت خوش میگذره و رفتن سخته، اما دیگه وقت رفتنه”
اعمال محدودیتها و قوانین منصفانه نشانگر توجه شما است. اگر این دقت و توجه را نداشته باشید، قوانین ناعادلانه توام با سخت گیری وضع میکنید و در این شرایط یقین داشته باشید بچهها حتما سعی در تغییر آنها خواهند کرد و در نتیجه در این ناهماهنگی که ایجاد میشود حصول نتیجه را غیرممکن یا لااقل بسیار دشوار میکند. به این موضوع توجه داشته باشید که اگر شما برای فرزندانتان قانون نگذارید و زندگی تحت لوای قانون و مقررات را به آنها آموزش ندهید، کودکان همچنان به تاخت و تازهای خود ادامه میدهند تا کسی آنها را در حصار قوانین بگیرد که این فرد ممکن است مدیر مدرسه باشد، پلیس باشد یا … که اگر در این مراحل که شخصیت کودک تا حد بسیار زیادی شکل گرفته است ممکن است مقاومتهایی از خود نشان بدهد که نتایج خوبی در پی ندارد.
در برابر قانونشکنیهای بچهها آرام و صبور باشید و همیشه عادلانه رفتار کنید. دقت داشته باشید رفتاری کنید که بتواند حسی در کودک ایجاد کند که آن اشتباه را تکرار نکند. مثلا اگر روی دیوار نوشت، در تمیز کردن دیوار نوشتهها حتما به او کمک کنید. – از بچهها بخواهید در مورد مشکلاتی که دارند با شما صحبت کنند.
– راه حلهای پیشنهادی بچهها را بشنوید حتی اگر غیر قابل اجرا هستند. در این مرحله تعداد راه حلها و ایدههایی که ارایه میکنند بسیار با اهمیت تر از کیفیت آنها است.
– راه حلهای پیشنهادی را با هم مورد بررسی قرار دهید و این موقعیت را برای کودکان فراهم کنید که راه حل جایگزین ارایه کنند.
– آنقدر این تجزیه و تحلیل را ادامه بدهید تا به یک راه حل واحد که هم مورد پذیرش شماست و هم فرزند شما مخالفتی با آن ندارد برسید.
– نتیجه کار را با دقت مورد بررسی قرار دهید اگر مطلوب بود که هیچ، اگر نه دوباره از ابتدا شروع کنید.
دقت داشته باشید هیچگاه با عصبانیت اقدام به حل مشکلی نکنید زیرا ممکن است حرفی بزنید یا کاری انجام دهید که بعدا پشیمان شوید. هر وقت عصبانی شدید برای دقایقی محل را ترک کنید اگر بزرگتر دیگری در منزل هست که بشود بچهها را به وی سپرد، خانه را ترک کنید، کمی قدم بزنید، اما به بچهها بگویید که برای چه بیرون میروید.
در غیر این صورت لااقل به اتاق دیگری بروید، خود را در حمام حبس کنید، چند نفس عمیق بکشید، موزیک گوش دهید، آدامس بجوید، دستهایتان را به طریقی مشغول کنید ( نقاشی بکشید ، چیزی بنویسید، پیشخوان آشپزخانه را تمیز کنید و …) اما دقت داشته باشید هر کاری که میکنید بیش از ۱۰ دقیقه دور نباشید وقتی آرامش خود را بازیافتید تصمیم بگیرید و عمل کنید تا هم کار ناسنجیدهای نکنید که بعدا پشیمان شوید و هم اینکه عملکرد شماست که به فرزندتان میآموزد چگونه رفتار کند. مثلا اگر در این موارد دست روی فرزندتان بلند کنید آیا او نیز در مواردی که با چنین شرایطی مواجه شد از روش درگیری و زد و خورد استفاده نمیکند؟
ممکن است در برخی شرایط بچهها از قوانینی که برایشان گذاشتهاید عصبانی شوند در این شرایط شما خونسردی خود را حفظ کرده و به آنها در رسیدن به آرامش کمک کنید مثلا به آنها اجازه بدهید نقاشی بکشند، گل بازی کنند، موسیقی گوش کنند، تنهایی به اتاقی بروند و فریاد بکشند و … اما مهمترین مسئله این است که وقتی آرام شدند و آمادگی داشتند با هم صحبت کنید، در این وضعیت شنیدن حرفهای بچهها مثل بیرون کشیدن لاشه چوب از داخل زخم است پیش از اینکه زخم عفونی بشود.
در حین صحبت کردن با رفتارتان به آنها بیآموزید چگونه بدون اینکه به دیگران حمله کنند یا آسیبی به کسی برسانند، در مورد احساسات خود حرف بزنند. از مهمترین اهداف آموزش نظم این است که فرزندان ما بتوانند شاد باشند، احساس امنیت کنند و به عنوان عضوی از جامعه با هر شرایطی به خوبی سازگار شوند.
تربیت کودک کاری بسیار دشوار است اما اگر کودکان یاد بگیرند رفتارهای خود را کنترل کنند، ارزش دارد که این رنج را به جان خریدار باشید و چه افتخاری بیشتر که در این آموزش شما راهنمای فرزندتان باشید. همیشه این را در نظر داشته باشید در هر آموزشی استفاده از کلمات آسیب زننده ممنوع و استفاده از کلمات کمک کننده مجاز است.