چطور می شود بعد طلاق از همسر خوشبخت و شاد زندگی کرد
۱- به خودتان امکان سوگواری بدهید:
هیچکس با این فکر ازدواج نمیکند که روزی طلاق بگیرد. حتی اگر خود شما خواسته باشید که طلاق بگیرید، باز هم این جدایی یک فقدان عاطفی محسوب میشود و مانند هر فقدان دیگر حس داغداری و سوگ به دنبال دارد. ممکن است به خاطر کارهایی که باید یا نباید انجام میدادید خودتان را سرزنش کنید یا ذهنتان با این فکر مشغول باشد که چه اشتباهی کردید که زندگی مشترکتان به این سرانجام رسید. هر فقدانی باعث میشود خلائی در ذهن شما ایجاد شود؛ حتی اگر عواطفی که زمانی این خلاء را پر میکرد، نامطلوب بوده باشد، باز هم باید با این خلاء ذهنی کنار بیایید.
۲- با احساساتتان کنار بیایید:
نباید بگذارید بار سنگین عاطفی رابطه قبلی بر زندگی جدیدتان تحمیل شود. راهی بیابید که با احساساتتان در مورد این شکست کنار بیایید. ممکن است لازم باشد با یک رواندرمانگر صحبت کنید یا به فعالیت سالمی که از آن لذت میبرید، بپردازید. یک مشکل شایع در چنین موقعیتی، سرکوب احساسات است در حالی که به جای این کار باید روی احساسها کار کنید و با آنها کنار بیایید، در غیر این صورت زندگیتان را تحتتاثیر زیانبار خود قرار خواهندداد. اگر نمیتوانید خودتان را قانع کنید که به رواندرمانگر مراجعه کنید، این نکته را در نظر بگیرید که چنین کاری به معنای آن نیست که دچار اشکال روانی اساسی هستید یا در حل بحران شکست خوردهاید، هدف از این اقدام، کمک گرفتن از فردی است که هدفی جز کمک به شما ندارد.
۳- خودتان را دوست بدارید:
شاید این توصیه پیشپاافتاده به نظر برسد اما بسیاری از افراد پس از طلاق دچار احساس «طرد خود» میشوند. ممکن است به این فکر بیفتید که به خاطر اشتباههای شما زندگی مشترکتان موفق نبوده است. پس از طلاق باید برای به دست آوردن دوباره اعتمادبهنفس تلاش کنید و به خود بقبولانید که آدم ارزشمندی هستید. مراجعه به یک رواندرمانگر در این مورد نیز مفید است.
۴- خودتان را دوباره کشف کنید:
اگر طلاقتان پس از سالها زندگی مشترک رخ داده باشد، ممکن است در طول این دوران بسیاری از فعالیتهای لذتبخش و دلخواهتان را به دلیل اینکه با زندگی مشترکتان همخوانی نداشتهاند، کنار گذاشته باشید. مثلا همیشه به گردش علاقه داشتهاید، اما به دلیل اینکه همسرتان خانهنشینی را دوست داشته، این عادت را کنار گذاشته باشید یا عاشق تئاتر رفتن بودهاید و او از تئاتر متنفر بوده باشد. سرگرمیها و فعالیتهایی که پیش از ازدواج داشتید و به خاطر زندگی مشترکتان دیگر آنها را انجام نمیدادید، به یاد بیاورید. روی آوردن به علایق قبلی، یکی از اقدامهای مهم برای به دست آوردن روحیه پس از جدایی است.
۵- ابعاد جدیدی از خودتان را بیابید:
دوره پس از طلاق گرچه بیشتر اوقات مشکل و ناخوشایند است، اما فرصتی هم برای شما فراهم میکند؛ فرصت کنار گذاشتن عادتهای قدیمی و در پیش گرفتن شیوه زندگی جدید. این تغییر ممکن است چیزهایی به سادگی تغییر مدل موها از موهای بلندی که عمری داشتهاید به یک مدل موی کوتاه باشد. ممکن است به ورزش جدیدی روی بیاورید، یا درستان را ادامه دهید. حتی امکان دارد بخواهید محل زندگیتان را عوض کنید و به شهر جدیدی بروید. البته ممکن است ملاحظاتی جدیتر هم داشته باشید؛ رسیدگی به بچهتان، یافتن شغل و تنظیم درآمد. مادامی که این تغییرات در جهتی سالم و سازنده باشند، مشکل محسوب نمیشوند. درباره خودتان تامل کنید؛ پیش از ازدواج چگونه شخصی بودید؟ اکنون میخواهید به چه شخصی تبدیل شوید؟ چه چیزهایی را میتوانید تغییر دهید؟ به دنبال تغییراتی باشید که توان انجام دادنش را دارید، نه تغییرات ناممکن.
۶- جرات تنها ماندن داشته باشید:
تنها ماندن پس از طلاق به معنای منزوی شدن و دوری از دیگران نیست. معنای آن فقط این است که با کسی زندگی مشترک یا عجلهای برای پیوند دوباره با کسی ندارید. در حال حاضر جامعه پذیرش بیشتری نسبت به افراد تنها، مجرد یا مطلقه دارد. در این وضعیت جدید، همچنان برقراری امکان ارتباطهای اجتماعی برای شما وجود دارد. میتوانید دوستان جدیدی پیدا کنید و به گروههای متفاوتی بپیوندید که علایق مشترکی با شما دارند. پس از طلاق میتوانید همچنان زندگی اجتماعی موفقی داشته باشید.
۷- به روابط دوران گذار توجه داشته باشید:
موضوع این نیست که روابطتان را به سرعت احیا کنید؛ اما هنگامی که از لحاظ احساسی آماده شدید، از دایره آشنایان معمول خود پا بیرون بگذارید. ممکن است همیشه با اشخاصی از یک پسزمینه اقتصادی- اجتماعی معین سر و کار گذاشته باشید؛ برای مثال ممکن است موسیقیدانان یا ورزشکاران را ترجیح بدهید یا آدمهای درونگرا و خجالتی. ترجیحات معمول خود را تغییر بدهید و افق دیدتان را در انتخاب افرادی که ممکن است همسر آینده شما شوند، گسترده کنید.
۸- از نقشهای جدیدتان استقبال کنید:
اگر سالها زندگی مشترک داشتهاید، احتمالا در طول این مدت برخی از مسوولیتهای زندگی بر عهده همسرتان بوده است و برخی دیگر به عهده شما. اکنون همه این نقشها را خودتان باید به عهده بگیرید و ممکن است بهطور کامل از عهده آنها برنیایید، اما این طبیعی است. لازم نیست همه این کارها را یک تنه انجام دهید، از دیگران کمک بخواهید. حتی اگر در انجام مسوولیتهای جدیدتان دچار اشتباه شوید، مثلا ماشینی با قیمتی بالاتر از میزان واقعی بخرید، میتوانید از این تجربهها درس بگیرید. اشتباهها مهارتهای زندگی را به شما میآموزند و بالاخره خواهید توانست به تنهایی از عهده کارها برآیید.