احساس بیاعتمادی و ناامنی زمانی بوجود میآید که موقعیت شما در رابطه توسط شخص دیگری تهدید یا تصاحب شود. مثلا همسر شما در شغلش ترفیع میگیرد و حقوقش از حقوق شما بالاتر میرود. این باعث میشود احساس کنید شما که یک مرد هستید نسبت به او در رتبهی پایینتری قرار گرفتهاید و از این رو نگران میشوید که مبادا دیگر برایتان احترام و ارزشی قائل نباشد. احساس ناامنی شدید، شما را از آرامش و اطمینان محروم میکند و به رابطهتان لطمه میزند، بنابراین باید دلیل این حس منفیتان را پیدا کرده و برطرفش کنید.
چه چیزی باعث احساس نگرانی و ناامنی در رابطه میشود؟
در ادامه لیستی از متداولترین علتهای احساس ناامنی در رابطه را برایتان میآوریم
▪ ریشه در دوران کودکی
احساس نگرانی و بیاعتمادی گاهی میتواند ریشه در کودکی شما داشته باشد. شیوهای که در کودکی با شما رفتار میشده همراه شما وارد دوران بزرگسالیتان میشود. مثلا اگر به عنوان یک کودک نادیده گرفته میشدید، این ترس را دارید که حالا هم به عنوان یک بزرگسال شما را نادیده بگیرند.
▪ ضعف اعتماد بنفس
اگر در سالهای کودکی و نوجوانیتان مدام جوری با شما رفتار میشده که احساس کنید به اندازهی کافی خوب و موفق نیستید، احساس تردید نسبت به خود را وارد سالهای بزرگسالیتان میکنید و همیشه تصور این را دارید که شایسته و کارآمد نیستید.
▪ مشکلاتی در روابط پیشین
یک رابطهی بد و تلخ در گذشته میتواند زخمهایش را تا مدتها به جا بگذارد و احساس بیاعتمادی و ترس حتی بعد از پایان رابطه هم با شما باشد. خیانت دیدن باعث میشود به سختی بتوانید در روابط فعلیتان به کسی اعتماد کنید.
▪ پرورش ترسهای غیرمنطقی
بیشتر افراد به این دلیل در رابطهی زناشویی خود احساس بیاعتمادی مداوم دارند که ترسهای بیمورد و تصورات بیپایهای در ذهن خود تلنبار کردهاند. مثلا وقتی همسر شما برای یک سفر کاری از شهر خارج میشود، این ترس و نگرانی ولتان نمیکند که مبادا مخفیانه با کسی قرار و مدار دارد.
▪ توهم مشکلات وقتی که واقعا وجود ندارند
وقتی همسر شما به تماسهایتان جواب نمیدهد شما تصور میکنید که او با عشق جدیدش است و شما را نادیده میگیرد، در حالیکه ممکن است او در حال رانندگی یا در یک جلسه کاری باشد.
▪ همه چیز را تمام و کمال خواستن
شما دوست دارید رابطهی زناشوییتان کامل و بینقص باشد و هر چیزی خارج از روال عادی، نگران و مضطربتان میکند. اگر تمایل شدیدی به کمال گرایی داشته باشید یا بخواهید رابطهتان جور خاصی پیش برود، زمانی که اینگونه نباشد به شما احساس ناامنی خواهد داد. بنابراین میبینید که حس ناامنی شما لزوما ریشه در رفتارهای همسرتان ندارد بلکه بیشتر به عمق احساساتتان بستگی دارد. پس از کجا باید بفهمید عامل احساس ترس و ناامنیتان چیست؟
نشانههای احساس ناامنی در یک رابطه
علائم احساس ناامنی آشکار است اما کسی که در این موقعیت قرار دارد ممکن است نتواند این نشانهها را ببیند.
▪ مدام موبایل همسرتان را چک میکنید
هر وقت فرصتی دست بدهد محال است از آن برای چک کردن گوشی همسرتان استفاده نکنید. شما این کار را مخفیانه انجام میدهید و میخواهید بدانید او با چه کسی تماس دارد، پیام رد و بدل میکند و کلا چه خبر است. ضمنا احتمالا هیستوری مرورگرش را هم چک میکنید.
▪ هر جایی که میرود به او اعتماد ندارید
وقتی همسرتان میگوید که قرار است با همکارانش به یک مهمانی برود، اضطراب و نگرانیتان شروع میشود و به طور کلی هر زمانی که او از شما دور است به او اعتماد ندارید.
▪ میخواهید همیشه با او باشید و تقریبا بدون او جایی نمیروید
تمام زندگی شما فقط همسرتان است. ممکن است دوستان، خانواده و یا هر کس و هر چیز دیگری را ترک کنید تا فقط در کنار همسرتان بمانید. این میتواند اتفاق خطرناکی در رابطهتان باشد. اگر به همسرتان دسترسی نداشته باشید و به هر دلیلی از او دور شوید، بیقرار و مضطرب خواهید شد.
▪ از مطرح کردن نگرانیها و مسائل با همسرتان اجتناب میکنید
یکی از نشانههای حتمی احساس ناامنی در رابطه این است که از بحث و گفتگو کردن در مورد نگرانیهایتان فرار میکنید. اما وقتی تمام این دغدغهها را در دلتان نگه میدارید و سرکوب میکنید، بالاخره جایی منفجر خواهید شد. اگر میخواهید رابطهای صمیمی و سالم داشته باشید باید نگرانیهایتان را مطرح کنید.
▪ در صحبتهایتان در مورد همسر یا نامزد سابق همسرتان هم حرف میزنید
مدام در مورد عشق سابق همسرتان حرف میزنید تا ببینید همسرتان دلش برایش تنگ شده، هنوز هم به او فکر میکند یا ممکن است گاهی به او پیام بدهد. این نشاندهندهی بیاطمینانی نسبت به خودتان در این رابطه است، یعنی فکر میکنید کافی و خوب نیستید و ارزشهای خودتان را دست کم میگیرید.
▪ مدام به دنبال تائید گرفتن از همسرتان هستید
همیشه تمایل دارید بارها و بارها مطمئن شوید که رابطهی زناشویی خوبی دارید. مدام به دنبال تائید و تصدیق از جانب همسرتان هستید و اگر این خواستتان برآورده نشود، احساس ناامنی و نگرانیتان سربرمیآورد.
▪ مدام همسرتان را متهم میکنید
ممکن است خودتان را برای همسرتان کافی ندانید و تصور کنید او کسی بهتر از شما را پیدا خواهد کرد، بنابراین متهمش میکنید که به شما خیانت میکند. وقتی پیوسته همسرتان را متهم به خیانت میکنید، این احتمال را افزایش میدهید که بالاخره این کار را بکند. داشتن احساس ناامنی و نگرانی و ترس در یک رابطه چیزی جز شکنجهی خود نیست، پس هر اقدامی که لازم است برای حل مشکلتان انجام دهید.
چطور بر احساس ناامنی در یک رابطه غلبه کنیم؟
احساس ناامنی و بیاعتمادی میتواند شروع طیف وسیعی از مشکلات دیگر مانند سوء ظن، مرافعه و از دست رفتن صمیمیت باشد. پس بهتر است همان اول جلوی آن را بگیرید، قبل از اینکه کاملا روح و ذهنتان را تسخیر کند.
▪ ارزش خودتان را بشناسید
نگرانی و ناامنی زمانی بروز میکند که احساس کنید چیزی کم دارید. برای داشتن احساس امنیت و آرامش باید ارزشهای خود را درک کنید و بدانید که میتوانید رابطهی زناشوییتان را دلپذیر و موفق کنید.
از نگرش مثبت، صبر و اشتیاقتان برای احساس خوب دادن به همسرتان استفاده کنید. ببینید به جای تمرکز کردن روی کمبودها چه میتوانید بکنید.
▪ به خودتان اطمینان داشته باشید
شاید نگرانی و بیاعتمادی شما نسبت به همسرتان باشد اما خیلی مهم است که قبل از اینکه به همسرتان اعتماد کنید به خودتان اطمینان داشته باشید. سوای از هر کاری که همسر شما انجام میدهد، به ذات و تواناییهای خودتان اعتماد کنید و به صدای درونتان گوش دهید، او به شما حقیقت را خواهد گفت. وقتی به خودتان اعتماد داشته باشید بیشتر احساس امنیت و آرامش خواهید کرد.
▪ مستقل و متعادل باشید
یک رابطه زمانی سالم است که شما و همسرتان مستقل باشید. مستقل بودن به معنی جدا کردن راه از همدیگر نیست بلکه باید بتوانید بدون احساس وابستگی، تصمیم بگیرید و انتخاب کنید. مستقل بودن شما، بر جذابیتتان میافزاید.
▪ عزت نفستان را تقویت کنید
اگر عزت نفس ضعیفی داشته باشید تمایل پیدا میکنید که برای اعتبار بخشیدن به خودتان به همسرتان وابسته شوید. وقتی در مورد هر چیزی نظر او را میخواهید، ارزش خود را نزد او کم میکنید.
برای تقویت اعتماد بنفس، به جای اینکه از خودتان ایراد بگیرید، با خودتان مهربان باشید. دست از افکار منفی مثل: من به اندازه کافی خوب نیستم یا زیبا نیستم بردارید. روی خوبیها و امتیازاتتان تمرکز کنید. شما باید به راحتی و به دور از اجبار نسبت به خود احساس خوبی داشته باشید و این زمانی است که اعتماد بنفس و عزت نفستان تقویت شود و همسرتان هم جذب شما خواهد شد.
همهی ما نقصهایی داریم. یادتان باشد که لازم نیست کامل باشید تا شاد باشید و احساس امنیت کنید.
▪ برای رابطهتان اصولی تعیین کنید
وجود اصول در رابطه میتواند از دردهایتان کم کند. مثلا قوانینی چون از سر کار زود به خانه برگشتن، بدون اطلاع تا دیروقت با دوستان نماندن، پایبندی به قرارهای دونفرهتان و داشتن هدفهای مشترک و …، میتواند احساس امنیت شما را در رابطه و زندگی مشترک تقویت کند..
▪ به همسرتان فضای شخصی بدهید
داشتن رابطهی زناشویی و متاهل بودن به این معنی نیست که بیست و چهار ساعت شبانه روز و هفت روز هفته با هم باشید. شما و همسرتان نیاز به زمانی برای نفس کشیدن و پرداختن به خودتان دارید. اگر به همسرتان فشار بیاورید که همیشه فقط با شما باشد، فقط او را از خود دورتر خواهید کرد.
▪ دست از خواندن افکار همسرتان بردارید
اگر مدام سعی کنید ذهن همسرتان را بخوانید و افکارش را رمزگشایی کنید، تلاشی عبث است. این کار مضطربترتان میکند و به جایی میرسید که کمتر با هم گفتگو خواهید کرد و فکر میکنید علاقهی همسرتان به شما کم شده، در واقع سیکل معیوبی تشکیل خواهید داد.
▪ روی چیزهای مثبت تمرکز کنید
به جنبههای مثبت رابطهتان توجه کنید، نه اینکه مدام در جستجوی اشتباهات همسرتان باشید. منظور این نیست که اگر مثلا با شما با بیاحترامی رفتار کرد، نادیده بگیرید بلکه میتوانید رویکرد مثبتی در پیش بگیرید. محیطی پُر از انرژی مثبت خلق کنید تا ارتعاشات آن به شما احساس خوب و امنیت بدهد.
▪ با هم شفاف گفتگو کنید
گفتگوهای شفاف و بدون ابهام هیچ ضرری به شما نمیزند. از همسرتان بپرسید اگر جای شما باشد چه احساسی خواهد داشت. بگذارید بداند چرا احساس نگرانی میکنید و بفهمد احساستان ریشه در چه چیزی دارد.
▪ علاقه مندیهایتان را دنبال کنید
گاهی ممکن است نسبت به کارهای همسرتان دچار وسواس شوید؛ خودتان را سرگرم فعالیتهای مورد علاقهتان بکنید تا سرتان با موضوعات مفید گرم شود و فرصت کمتری برای افکار وسواس گونه داشته باشید.
اگر همسر شما لجباز و یکدنده است یا به شما خیانت میکند پس ترسهای شما بجاست. اما اگر رابطهتان خوب است و همچنان احساس نگرانی دارید پس باید به فکر راه حلی باشید تا جلوی مشکلات بیشتر مانند حسادت را بگیرید.
احساس ناامنی و حسادت معمولا با هم هستند.
حسادت در رابطه
حسادت یک هیجان منفی در واکنش به یک تهدید واقعی یا تصور شده در رابطه است. حسادت در تمام رابطهها طبیعی است اما در روابط عاشقانه، متداولتر است. حسادت میتواند در اول خوب به نظر برسد چون به شما این حس را میدهد که همسرتان به شما اهمیت میدهد و دوستتان دارد. اما اگر شدت پیدا کند میتواند به رابطهتان آسیب بزند. با دانستن نشانههای حسادت ناسالم میتوانید مشکل را برطرف کنید.
چه چیزی باعث حسادت در رابطه میشود؟
حسادت میتواند منجر به خشم، نفرت و ناامیدی شود.
▪ احساس ناامنی در رابطه
همانطور که گفته شد احساس ناامنی موجب حسادت میشود. حسادت بازتابی از نگرانیهایی است که در ضمیرناخودآگاهتان وجود دارد.
▪ داشتن ترسهای زیاد
ترس از اینکه همسر شما فردی جذابتر از شما را پیدا کند، ترس از اینکه شما را ترک کند و ترس از مورد خیانت واقع شدن میتواند باعث حسادتتان بشود.
▪ رقابت با دیگران
رقابت تا حدودی خوب است اما اگر شدت بگیرد، صورت زشت حسادت را به خود خواهد گرفت. همسران حسود به جای اینکه خود واقعیشان باشند، سعی میکنند با دیگران رقابت کنند. آنها همه را رقیب خود میبینند.
کمی حسادت ایرادی ندارد چون میتواند شما را شارژ کند و برای رابطهتان خوب است. چون مانند یک یادآور عمل میکند که به شما میگوید بابت داشتن همسری خوب و جذاب خوش شانسید و میتواند به شما انگیزه بدهد بیشتر دوستش داشته باشید و به او توجه کنید. اما اگر پیچیده و مزمن شود، درد سرساز خواهد شد. شما باید بدانید چگونه حسادت خود را کنترل کنید.
نشانههای حسادت
▪ کنترل بیش از حد
حسادت باعث رفتار کنترل گرایانه میشود که میتواند حمله به فضای خصوصی، محدود کردن تعاملات با دوستان و همکاران و گمانه زنی نسبت به هر چیزی بشود. چنین رفتارهایی تبدیل به عادتهای روزمره شده و تمامی لحظات را دربر میگیرند.
▪ احساس تملک
یک همسر حسود شما را فقط برای خودش میخواهد و هیچکس دیگر حتی نباید شما را ببیند. او مدام شما را سوال و جواب میکند که با چه کسی حرف زدهاید، چه میکنید و … . موقعیت خطرناکی خواهد بود.
▪ تهدید کردن
افراد حسود همسران خود را تهدید میکنند تا روی آنها کنترل داشته باشند. آنها حتی به خودشان هم آسیب میزنند، همه چیز را خراب میکنند یا بینهایت خشن میشوند. آدمهای حسود با انتقاد یا تهدید به ترک همسر، او را مجاب به اطاعت میکنند تا همه چیز تحت سلطهی خودشان باشد.
▪ اضطراب
وقتی حسود هستید مدام اضطراب این را دارید که همسرتان کجاست و چه میکند. ممکن است دیگر تمایلی به فعالیتهای مورد علاقهتان نداشته باشید چون ذهن و توجهتان درگیر نگرانیهایتان است.
چطور حسادت در رابطه را کنترل کنیم؟
▪ به خودتان و همسرتان اعتماد کنید
اعتماد، اساس رابطهی شماست. اطمینان داشته باشید که عشق شما میتواند در شرایط دشوار کمکتان کند. به خودتان و همسرتان اعتماد داشته باشید، مگر اینکه به شما خیانت کند.
▪ شفاف گفتگو کنید
اگر به همسرتان شک دارید، ایمیلها و تماسهایش را چک میکنید به او بگویید نگران هستید. همسر شما استقبال میکند که با او روراست هستید و به جای اینکه در نبودش گوشیاش را چک کنید، از خوش سوال میکنید.
▪ حد و حدود تعیین کنید
با همسرتان در مورد چیزهایی که موجب حسادتتان میشوند صحبت کنید و با هم برای رابطهتان حد و حدودی مشخص کنید که منطقی و علمی باشند.
▪ خونسرد باشید
اگر پذیرفتهاید که با عشق زندگی کنید و عاشق همسرتان هستید، باید درک کنید که ریسکهایی هم وجود دارد و همیشه هم قرار نیست عشق و عاشقی بدون درد سر داشته باشید. هر وقت احساس حسادت کردید، آرام و خونسرد باشید، نفس عمیق بکشید و اجازه دهید با تمرکز روی مثبتهای رابطهتان، حس منفیتان فروکش کند.
▪ خودتان را با دیگران مقایسه نکنید
وقتی خودتان را با دیگران مقایسه میکنید ممکن است حسادتتان برانگیخته شود. با همسرتان مهربان باشید و با او همدلی کنید و به جای اینکه بابت نداشتههایتان حس بدی پیدا کنید، قدر داشتههایتان را بدانید.
▪ احساساتتان را تلنبار نکنید
این طبیعی است که گاهی حس منفی داشته باشید اما اجازه ندهید تلنبار شوند. همسر شما فقط متعلق به شما نیست. او احتمالا دوست دارد با افراد دیگری هم ارتباط داشته باشد و معنیاش این نیست که به شما خیانت میکند یا چیزی را از شما مخفی میکند. البته اگر مطمئن شدهاید که به شما خیانت میکند موضوع دیگریست.
▪ احساسات خود را منتقل کنید
بودن در یک رابطهی عاشقانه یعنی اینکه آزادید احساسات خود را بدون محدودیت بروز دهید. ابراز احساسات منفی هم هیچ ایرادی ندارد اما باید بتوانید به گونهای بیان کنید که همسرتان را نیازارید یا رابطهتان را خراب نکنید. اگر فکر میکنید همسر شما توجه زیادی به شخص دیگری دارد و این حسادت شما را برانگیخته میکند به او بگویید چه حسی دارید، اما مودبانه و با لحنی خنثی.
▪ مشکلات ریشهای خودتان را حل کنید
اگر در گذشته رابطهای دردناک و ناخوشایند داشتهاید مثلا به شما خیانت شده، احتمالا به سختی میتوانید به همسرتان اعتماد کنید. اما نیاز دارید خودتان را از گذشته و تجربیات تلخ رها کنید تا بتوانید پیش رویتان را ببینید و در رابطهی فعلیتان شاد باشید.
▪ درک کنید که همهی رابطهها ابهاماتی هم دارند
فرقی نمیکند چقدر عاشق هم هستید یا چه مدتی از آشنایی و با هم بودنتان میگذرد؛ در تمام رابطهها، عوامل ابهام آمیزی هم وجود دارد. شما باید بپذیرید که این بخشی از زندگیست. اما به جای اینکه همسرتان را متهم کنید، بهترین مهارتهایتان را برای زندگی مشترکتان به کار ببرید.
احساسات منفی میتوانند تا جایی پیش بروند که رابطهتان به طور کل نابود شده و راه برگشتی نماند. شما باید پیش از رسیدن به این مرحله، مشکل را ریشه یابی کرده، علتها را پیدا کرده و برطرف کنید. علت مشکل شما ممکن است خودتان باشید یا همسرتان؛ در هر صورت هر چه زودتر مسئله را شناسایی کنید، نتیجه بهتر خواهد بود.